هر روز می‌نوشیدم و به باشگاه می‌رفتم. من هرگز متوجه نشدم که می توانم به الکل وابسته باشم.

همانطور که برای پیاده شدن از قطار ایستادم، متوجه شدم بدنم آنچه را که می‌گفتم انجام نمی‌دهد و واکنش‌هایم کند شده بود. من می دانستم که چیزی اشتباه است. انگار بین مغز، بدن و توانایی حرکتم گسست وجود داشت. با پایین آمدن از قطار، به نحوی خود را به سطح خیابان و خروجی رساندم.

وقتی به 30 سالگی رسیدم، می‌دانستم که نوشیدنم بیش از حد شده است، اما در مورد تأثیری که ممکن است داشته باشد کاملاً انکار می‌کردم. تنها نگرانی من این بود که عادت به باشگاه رفتن را از دست داده بودم – تا آن زمان، جلسات روزانه باشگاه را مدیریت می کردم.

من تا اواسط 20 سالگی شروع به نوشیدن الکل نکردم.

  • اضطراب من از پشت بام بود و در وحشت کامل، پناهگاهی در کافی شاپ روبروی ایستگاه پیدا کردم. در این لحظه سعی کردم لیوان آب را به سمت دهانم بگیرم تا آن را بنوشم، اما مدام آب را پایین سرم می ریختم. خانمی که پشت میز روبرو نشسته بود با کنجکاوی به من نگاه می کرد.

    این پزشک تاکید کرد: «این واقعا مهم است که برای جلوگیری از هر گونه اپیزود بعدی به نوشیدن ادامه دهید،» که احتمالاً گیج کننده ترین توصیه پزشکی در تاریخ تمام توصیه های پزشکی بود. اما منظور او این بود که من باید به آرامی خودم را از الکل جدا کنم، نه اینکه یکباره تلاش کنم.

    در سال 2016 تصمیم به ترک الکل گرفتم و علائم جدی ترک الکل را تجربه کردم.

  • به من گفته شد که به نوشیدن ادامه دهم تا از اپیزودهای ترک بیشتر جلوگیری کنم یا دچار شوک شوم.

  • نویسنده.با حسن نیت سام توماس

    • از آن زمان به طور منظم شروع به نوشیدن کردم و در عرض یک سال هر شب دو یا سه لیوان شراب می‌نوشیدم در حالی که در خانه کار می‌کردم. تا زمانی که من 27 ساله بودم، به طور پیوسته تا دو یا سه بطری در شب خزید.

      چهار سم زدایی و بسیاری از عودها در طول سه سال طول می کشد تا در نهایت بتوانم به بهبودی خود دست پیدا کنم.

      نوشیدن من به سرعت افزایش یافت

      وقتی به آنها می گویم تا 24 سالگی مشروب ننوشیده ام، اغلب مردم را شگفت زده می کند. در 18 سالگی دو بار نوشیدنی را امتحان کردم و به این نتیجه رسیدم که از آن متنفرم. من فقط زمانی شروع به نوشیدن کردم که بهترین دوستم در آن زمان فکر کرد که “خنده دار” است که کوکای رژیمی خود را با ودکا بنوشم.

      تا سومین ویزیت بعدی من در بیمارستان، در نوامبر 2016، طول کشید تا تأیید کنم که دوره های قبلی بیماری من در واقع ترک جدی الکل بود.

      پزشک متخصص سازمان مواد مخدر و مشروبات الکلی محلی گفت: «تو از آستانه عبور کردی». او گفت: «با توجه به شدت ترک هایتان باید برای سم زدایی ارجاع شوید، احتمالاً به عنوان بستری.

      سام توماس نویسنده، مبارز و سخنران عمومی برنده جایزه است. اولین او خاطرات «Smashed Not Wasted» قرار است توسط انتشارات روده در آوریل 2023.

      “آیا به کمک نیاز دارید؟ به نظر می رسد که در مشکل هستید؟” بعد از مدت کوتاهی گفت او خودش را معرفی کرد، و معلوم شد که او یک پرستار خارج از وظیفه از بیمارستان سنت مری است. “میدونی مشکلت چیه؟” او پرسید. “نه” پاسخ کوتاه اما نفس گیر من بود. تنها چیزی که می توانستم به آن فکر کنم این بود که ممکن است به چیزی واکنش نشان دهم، اما به چیزی حساسیت نداشتم. دقیقه بعد بیهوش شدم و با آمبولانسی که به بیمارستان رسید آمدم اطراف.

      چیزی که یاد گرفتم این بود که اگر زودتر از واقعیت وحشیانه اعتیاد به الکل مطلع بودم، ممکن بود زودتر بهبودی را نیز در آغوش بگیرم. اکنون در طی سه سال بهبودی، به این نتیجه رسیده‌ام که بهبودی باید قانع‌کننده‌تر از نوشیدن الکل باشد.

      تا به حال، حتی به ذهنم نرسیده بود که نوشیدن الکل مرا بیمار می‌کند – یا به طور خاص، قطع نوشیدن خیلی سریع یا قطع ناگهانی نوشیدن می‌تواند مرا بیمار کند.

      سام توماس سلفی

      در روزهای قبل از اینکه چیزی در مورد اعتیاد به الکل بدانم، هرگز به ذهنم خطور نمی کرد که از مرز نامرئی وابستگی به الکل عبور کرده باشم. تنها زمانی که سعی کردم الکل را ترک کنم – پنج ماه پس از اولین اپیزود ترک الکل – متوجه شدم که یک مشکل جدی دارم.

      اصل مقاله را در Insider بخوانید



      منبع

      به‌عنوان مدیر عامل خیریه‌ای برای اختلالات خوردن مردان که تأسیس کرده بودم، به نظر می‌رسید که بدون هیچ مشکلی «عملکرد» می‌کردم – که در نگاه به گذشته، احتمالاً یکی از نشانه‌های اولیه اعتیاد به الکل من بود. در غیاب هیچ نشانه ظاهری مبنی بر اینکه نوشیدن من به زندگی کاری من سرایت می کند، فکر می کردم که دارم آن را مدیریت می کنم.

      من از کناره گیری رنج می بردم

      اولین باری که مشروبات الکلی من را فراگرفته بود، 36 ساعت پس از این بود که تصمیم گرفتم آن را قطع کنم، به قصد بازگشت به باشگاه. روز بسیار گرمی در لندن در جولای 2016 بود، و من نمی‌توانستم احساس بدی که داشتم را نادیده بگیرم. در راه ایستگاه مترو، باد می کردم و عرق از سرم می چکید.