و وقتی آن دانش آموزان وارد کلاس من می شوند؟ برای کسانی که ممکن است از آمریکا که برای بسیاری وجود دارد آگاه نباشند، در مورد آن یاد خواهند گرفت… و من تظاهر نمی کنم که در مورد ظلم و امتیاز “عینیت” هستم. من هرگز به دانش آموزی نمی گویم که آنها “مسئول” اعمالی هستند که “در گذشته توسط سایر اعضای همان نژاد انجام شده است”، یا به آنها نمی گویم که آنها مقصر اعمالی هستند که حتی قبل از تولد آنها اتفاق افتاده است. البته، آنها نیستند. اما ما هستند مسئول تشخیص نحوه مشارکت ما در این سیستم و درک اینکه چه کسی از آن سود می برد. قبل از اینکه همه متعهد به تلاش برای تغییر باشیم، باید با آن – و خودمان – روبرو شویم.
اغلب اوقات، افراد در جوامع به حاشیه رانده شده زمانی که سفیدپوستان از تجربیات خود شوکه میشوند، در کلاس درس مینشینند. و، بله، ناراحت کننده است، اما همچنین لازم است.
آیا داستان شخصی قانع کننده ای دارید که دوست دارید در HuffPost منتشر شود؟ آنچه را که ما در اینجا به دنبال آن هستیم بیابید و پیشنهادی برای ما ارسال کنید.
ای کاش فرماندار دیسانتیس هم همین کار را می کرد.
من نمی خواهم این اتهامات را مطرح کنم. در واقع، من نمی خواهم این انشا را بنویسم … و به خصوص نمی خواهم از نام مستعار استفاده کنم. در گذشته هرگز به این فکر هم نمیکردم و چیزهای زیادی منتشر کردهام که به شجاعت نیاز داشته است. من به اصالت و شفافیت اعتقاد دارم. اما من نگران تمایل فرماندار ما برای مجازات کسانی هستم که حتی به مخالفت با او فکر می کنند… صرف نظر از اینکه چه کسی ممکن است تأثیر منفی بگذارد. من می توانم با واکنش های حرفه ای و شخصی زندگی کنم. می توانم بپذیرم که این سخنان ممکن است زمینه ای برای پایان کار من باشد. مخالفت – و مقاومت فعال – با این قانون ارزش اخراج شدن را دارد.
اما من نگران بررسی دقیقی هستم که همکارانم را به همراه خواهد داشت و در مورد کاهش بودجه برای دانشگاهم یا به طور کلی برای علوم انسانی. دیسانتیس قبلاً ثابت کرده است که برایش اهمیتی ندارد که دانشجویان در جنگ سیاسی قربانی شوند. و دانش آموزان از کاهش بودجه رنج خواهند برد.
تا زمانی که اجازه حضور در کلاس را داشته باشم، کارم را انجام خواهم داد.
اما دانشآموزان من آن دسته از دانههای برف نیستند که فرماندار دسانتیس فکر میکند… و من هم نیستم. ما میتوانیم در تلاشهایمان برای تبدیل شدن به گروهی باسوادتر – و همدلتر – کمی ناراحت شویم. نویسنده Chimamanda Ngozi Adichie به ما هشدار میدهد که «داستان واحد کلیشهها را ایجاد میکند، و مشکل کلیشهها نادرست بودن آنها نیست، بلکه ناقص بودن آنهاست. آنها باعث می شوند که یک داستان به تنها داستان تبدیل شود.» کسانی از ما که میتوانیم به دانشگاه بیایم، تا حدی امیدوارم که جهان بینی خود را گسترش دهیم. و دانشآموزان من میآیند تا یاد بگیرند که چگونه داستانهای خودشان را تعریف کنند، و یکی از راههایی که ما آموزش میدهیم، مطالعه کارهایی است که دیگران انجام دادهاند.
و برای دانش آموزی که داستانش را به ما اعتماد کرده است؟ من به او نمی گویم که تجربیات او معتبر نیست یا سعی نمی کنم او را با تصویری از آمریکا بفروشم که هرگز وجود نداشته است. حتی اگر بخواهم به او بگویم ظلم فقط یک “نظریه” است، به هر حال او آن را باور نمی کند. او آن را زندگی می کند.
در یک زوج چند هفته دیگر، به کلاس کالج خود برمی گردم و دهه دوم تدریس خود را در یکی از دانشگاه های فلوریدا ادامه می دهم. علیرغم اصلاحیه HB 7 (قانون توقف WOKE) که اخیراً تصویب شده است، من برنامه درسی خود را طوری تنظیم نمیکنم که خواندن یا بحثهایی را که باعث ناراحتی دانشآموزان میشوند را حذف کنم، و وانمود نمیکنم که نژادپرستی سیستماتیک، تبعیض جنسی، همجنسگرا هراسی، اسلامهراسی و موارد دیگر اشکال ظلم وجود ندارد. من تاریخ کشورمان را «سفید نمیکنم» یا چالشها و ظلمهایی را که بسیاری از افراد هنوز تجربه میکنند، به حداقل نمیرسانم، بهویژه آنهایی که زنان و/یا اعضای انجمنهای BIPOC و LGBTQIA+ هستند.
با این حال نمی توانم سکوت کنم. من نمی توانم در مورد اینکه چگونه تاریخ ایالات متحده به طور جدایی ناپذیر با نسل کشی، برده داری، برتری نژاد سفیدپوستان و تبعیض نژادی پیوند خورده است، به چند مورد از بیماری های کشورمان اشاره کنم. و من نمیتوانم «عین» ادعاهایی باشم که میگویند تاریخ هنوز ما را آزار نمیدهد و گروههایی از مردم بر اساس سیستمهایی که قرنها پیش برپا شدهاند ممتاز یا تحت ستم نیستند.
او همچنین جوانان فلوریدا را دست کم می گیرد. حتی اگر مربیان پذیرفتند که ساکت شوند – اگر ما از اختصاص دادن و بحث در مورد مطالبی که «حمایت، ترویج، پیشرفت، تلقین یا وادار کردن» دانشآموزان به امتیاز را متوقف میکنند و اگر از ترس، ادعا میکنیم در مورد نژادپرستی و سایر اشکال «عین» هستیم. ظلم و سرچشمه های آن – دانش آموزان ما از قبل از مشکلاتی که بسیاری در اینجا با آن روبرو هستند آگاه هستند. آنها در برخی از متنوع ترین دانشگاه های ایالات متحده در کنار یکدیگر زندگی، کار، تحصیل و یادگیری می کنند. بیش از تعداد کمی از دانشگاههای ما دارای جمعیتی در مقطع کارشناسی هستند که تقریباً نیمی از آنها به یک گروه اقلیت قومی تعلق دارند.
من به طور هدفمند کارهای اعضای جوامع حاشیه نشین را انتخاب می کنم، زیرا بسیاری از دانش آموزان من هنوز این صداها را نشنیده اند… و بسیاری از دانش آموزان من متعلق به این جوامع هستند. اخیراً، در میان کارهای دیگر، شاگردانم خواندند: «سنگین: خاطرات آمریکایی“ توسط Kiese Laymon و اشعاری از Danez Smith. هر دوی این نویسندگان به نژاد، طبقه، سفیدی، جنسیت، سیاست، خانواده و تصویر بدنی می پردازند. کار اسمیت همچنین به همجنسگراهراسی و خشونت پلیس و سایر موضوعاتی که «ناراحت کننده» هستند می پردازد.
در حقیقت، من بیشتر نگران این هستم که دانشآموزانم در جوامع حاشیهنشین با فهرستهای مطالعهام و بحثهای کلاسیمان «پریشانی روانی» داشته باشند. همانطور که یکی از شاگردانم هنگام بحث درباره “سنگین” گفت: “من این کتاب را زندگی کرده ام و داستان های دیگری از مادرم شنیده ام. به جای اینکه به من اطلاع دهد، فقط درد دنیای واقعی را به من یادآوری کرد.» اغلب اوقات، افراد در جوامع به حاشیه رانده شده زمانی که سفیدپوستان از تجربیات خود شوکه میشوند، در کلاس درس مینشینند. و، بله، ناراحت کننده است، اما همچنین لازم است.
HB 7 (با نام مستعار هوشمندانه Stop WOKE) بدیهی است که برای محافظت از دانشآموز سفیدپوست و صافی ایجاد شده است که از نظر تئوری احساس «گناه، ناراحتی یا سایر اشکال ناراحتی روانی» میکند، همانطور که این لایحه در یکی از «مشخصشدههای» فهرست شده است. مفاهیم» که به دنبال رد این موضوع است که هر کسی ممتاز یا مظلوم است. اما دانشآموزان سفیدپوست و مستقیم من آنطور که دیسانتیس یا رای دهندگانش میترسند پاسخ نمیدهند.
این آشکارا نادرست است، و فرماندار DeSantis آن را می داند. او در رشته تاریخ در دانشگاه ییل تحصیل کرد. او از روی نادانی عمل نمی کند. او برای منافع سیاسی عمل می کند. او عمداً جوامع به حاشیه رانده شده را نادیده می گیرد و سعی می کند آنها را به آینده ای پر از گذشته محکوم کند. او تنها بر درصدی از شهروندان در این ایالت که سوگند یاد کرد به همه ما خدمت کند، حکومت می کند.
ران دیسانتیس فرماندار فلوریدا در جریان اجلاس اقدام دانشجویی نقطه عطف ایالات متحده آمریکا که در مرکز همایش تامپا در 22 ژوئیه در تامپا، فلوریدا برگزار شد، سخنرانی می کند. (عکس: جو رادل از طریق گتی ایماژ)
در عوض، کاری را که همیشه انجام داده ام انجام خواهم داد. من کارهای خلاقانه نویسندگانی را که متعلق به انواع جوامع هستند انتخاب می کنم و از دانش آموزان می خواهم که داستان هایشان را بخوانند و در مورد اثر و مضامینشان بحث کنند. برخی از این موضوعات دشوار هستند و ممکن است بسیاری از ما را ناراحت کنند، مهم نیست که چگونه شناسایی می کنیم یا در چه جامعه ای هستیم.
یکی از دانشآموزان در یک پست بحث در مورد «سنگین» نوشت: «احساس میکنم این بینش خوبی نسبت به دنیایی بود که دربارهاش چیزی نمیدانم.» یکی دیگر اظهار داشت: «شنیدن داستانها از طریق خاطرات با صدای شخصی، راهی عالی برای باز کردن چشمان بسیاری از افرادی است که نمیدانند سیاهپوست بودن در آمریکا (یا یک زن، یا بخشی از جامعه LGBTQ+ و غیره) چگونه است. و به آنها اجازه میدهد تا گزارش دست اولی از آنچه روزانه باید از سر بگذرانند را تجربه کنند، و اینکه چگونه باید از صدای خود برای درخواست محیط امنتر برای همه کسانی که در اینجا زندگی میکنند، صرف نظر از نژاد، جنسیت یا جنسیت استفاده کنیم. ” آنها توسط من “تلقین” نشده اند. آنها با داستان شخص دیگری روشن شده اند.
اگر ما شانسی برای متحد کردن کشورمان و یافتن راهی برای بحث منطقی در مورد موضوعات بحث برانگیز پیدا کنیم – در حالی که فعالانه برای تغییر تلاش می کنیم – مربیان باید نحوه انجام این کار را الگوبرداری کنند. سیاستمداران – و شرکتها، لابیها، گروههای رسانهای و غیره که به آنها غذا میدهند (و توسط آنها تغذیه میشوند) – تنها کسانی هستند که از اختلاف ما سود میبرند. پس منطقی است که به جای ارتقای یک سیستم آموزشی که به دنبال دربرداشتن تجربیات همه باشد، قانون اخیر دیسانتیس به دنبال ساکت کردن تجربیاتی است که با تصویری از آمریکا که هرگز واقعاً وجود نداشت، مطابقت ندارد. این فقط یک حرکت استراتژیک دیگر در یک جنگ فرهنگی است که هیچ کس برنده آن نیست – به جز کسانی که به دنبال نامزدی ریاست جمهوری هستند.
ران دیسانتیس فرماندار فلوریدا در جریان اجلاس اقدام دانشجویی نقطه عطف ایالات متحده آمریکا که در مرکز همایش تامپا در 22 ژوئیه در تامپا، فلوریدا برگزار شد، سخنرانی می کند. (عکس: جو رادل از طریق گتی ایماژ)