چه کسی باگزی سیگل، پادشاه اوباش لاس وگاس را کشت؟

اما اپیزودهای دیگری نیز وجود دارند که به طرز آشفته‌ای رنگارنگ هستند و حقیقت دارند و نشان می‌دهند که زندگی سیگل چقدر دیوانه‌کننده است. سیگل در حالی که در ساحل غربی زندگی می کرد، به اندازه کافی ثروت به دست آورد تا خانه ای در بورلی هیلز بخرد و با برخی از چهره های مشهور آن روز مانند فرانک سیناترا و کری گرانت دوستی کند. پیوندهای او با هالیوود زمانی که در اواخر دهه 1930 با ویرجینیا هیل هنرپیشه آغاز شد، محکم تر شد.

این یک نظریه قانع کننده است، اما فاقد مدرک قطعی مورد نیاز برای بسته شدن رسمی پرونده است. صرف نظر از اینکه بهترین دوست سیگل بود یا رئیس اوباش او که پشت این قتل بود، سیگل احتمالاً خیلی تعجب نمی کرد.

ستاره او در دنیای جنایات نیویورک چنان اوج گرفت که شهرت شدیدی به دست آورد. در اینجا بود که بن سیگل نام مستعار “باگزی” را انتخاب کرد. او آنقدر بی ثبات و خشن بود که مردم می گفتند “دیوانه مانند ساس” است. آنها این کار را با مسئولیت خود انجام دادند.

یک سال بعد، سیگل بار دیگر با کنتس در طرحی برای فروش نوع جدیدی از مواد منفجره به موسولینی متحد شد. متأسفانه، زمانی که طی یک نمایش زنده مشخص شد که “اتومیت” در واقع قدرت انفجاری که آنها تبلیغ کرده بودند، ندارد، کسب و کار آنها از بین رفت.

تصویرسازی عکس توسط ارین اوفلین/The Daily Beast/Getty

اما با آن شهرت نیز هدفی بر پشت او آمد. پس از آنکه دادستان ویژه توماس دیویی سیگل را به عنوان دشمن عمومی شماره یک نیویورک نامید، سیگل تصمیم گرفت در سال 1936 امور خود را به سواحل غربی ببرد. در آنجا، او به رشد مهارت های خود (اهم، ورق رپ)، ارتباطاتش (افسانه های هالیوود را به خود اضافه کرد) ادامه داد. مخاطبین) و لیست کشتار او (او به خود می بالید که 12 نفر را به قتل رسانده است).

همانطور که داستان پیش می رود، سیگل پس از ناامید شدن از نقش سدوی در نظارت بر امور مالی فلامینگو به دستور لانسکی، زندگی سدوی را به شدت تهدید کرده بود. سیگل در یک جلسه گفته است: “من به مو شلیک می کنم، جسدش را تکه تکه می کنم و به زباله های آشپزخانه هتل فلامینگو می دهم.” هنگامی که سدوی از تهدید مطلع شد، او، همسرش و معشوقه همسرش، موس پاندزا، تصمیم گرفتند که حمله کنند. پانزا به درخواست سدوی و همسرش این قتل را انجام داد.

هیچ کس چیزی نمی دانست و این تقریباً باعث شد که پرونده باقی بماند. مشخص بود که همکاران سیگل به رهبری مایر لانسکی از آخرین معامله خود با او راضی نبودند و صحبت از این بود که جلسه ای مخفی در کوبا تشکیل شده بود که در آن تصمیم گرفته شد که سیگل باید برود. این محتمل ترین گزینه به نظر می رسید، به خصوص با توجه به اینکه چند نفر از این شرکای سابق دقایقی پس از مرگ سیگل، فلامینگو را به دست گرفتند، اما هیچ چیز قابل اثبات نبود.

با برخی از این دوستان جدید بود که او به دو مورد از جذاب ترین رویدادهای زندگی اش رسید. در سال 1938، سیگل یک سفر دریایی مملو از شامپاین به آب‌های سواحل کاستاریکا برای شکار طلا ترتیب داد. این سفر توسط یک کنتس سرمایه گذاری شد، شامل چندین نورپرداز با صفحه نقره ای بود و بر اساس نقشه گنجی که سیگل پیدا کرده بود، سازماندهی شد. سفر برگشت چندان خوشگل نبود و گروه در نهایت کشتی را رها کردند.

چگونه موش‌های صحرایی رسوایی را به هتل ساندز لاس وگاس آوردند

ما ممکن است هرگز واقعاً بدانیم – این راز حل نشده باقی می ماند. آنچه مشخص است این است که در 20 ژوئن 1947، سه ماه پس از بازگشایی فلامینگو، سیگل روی کاناپه دوست دخترش در بورلی هیلز نشسته بود و مشغول خواندن روزنامه بود که تیراندازی از پنجره به گوش رسید. یکی از بدنام ترین گانگسترهای آمریکایی مرده بود. تا به امروز، قتل او یک پرونده باز باقی مانده است.

بسیاری از زندگی سیگل غرق در حدس و گمان است. آیا او افسانه اوباش نیویورک جو ماسریا را در اوایل دهه 1930 کشت یا نه؟ نشانه‌ها به خیر اشاره می‌کنند، اما افسانه‌ها در مورد مشارکت او همچنان ادامه دارد. آیا باغ گل رز در فلامینگو با اجساد سه رقیب ناپدید شده بارور شد؟ گفتن با اطمینان غیرممکن است، اما مطمئناً یک داستان وحشتناک را ایجاد می کند.

بزرگترین اسکوپ ها و رسوایی های Daily Beast را مستقیماً در صندوق ورودی خود دریافت کنید. ثبت نام کن.

هوور هرگز این شانس را نخواهد داشت که سیگل را به دست عدالت بسپارد. سقوط ارباب جنایت – شاید، احتمالاً – حول آخرین طرح تجاری او متمرکز می شود، طرحی که حداقل بویی از مشروعیت برای آن داشت.

در روزهای پس از آنکه 9 گلوله پنجره خانه هیل را سوراخ کرد و بلافاصله سیگل را در جایی که او روی مبل نشسته بود کشت، پلیس با تئوری ها مواجه شد. دنیای زیرین ناگهان مملو از گمانه‌زنی‌ها، شنیده‌ها و زمزمه‌ها در مورد اینکه چه معاملاتی ممکن است خراب شده باشد یا چه صلیب‌های دوگانه ممکن است رخ داده باشد، پر شد. هیل در آن زمان در فرانسه بود – آیا او از ترور برنامه ریزی شده خبر داده بود؟

به نظر می رسید در سال 2014 یک وقفه در این پرونده رخ دهد فروشگاه لس آنجلس داستانی منتشر کرد که در آن پسر مو سدوی، شریک قدیمی و دوست سیگل، یک راز خانوادگی را فاش کرد. او گفت که مادرش یک بار به او گفته بود که پدرش پشت این قتل بوده است.

بیشتر در The Daily Beast بخوانید.

این موفقیت بزرگی برای سیگل بود، «دشمن عمومی یک‌باره» (همانطور که روزنامه‌ها دوست داشتند به او اشاره کنند) که ثروت و شهرت خود را از ساحلی به ساحل دیگر در جنایات سازمان‌یافته به دست آورده بود. او با مردان حک شده در تاریخ اوباش مرتبط بود – “لاکی” لوسیانو، مایر لانسکی، آل کاپون. او یک قاتل سنگدل، یک قمارباز، یک قاچاقچی مواد مخدر و یک دلال محبت بود. و در حال حاضر، او همچنین یک هتلدار و بزرگ کازینو بود.

زمانی که پیمانکار کل فلامینگو اعتراف کرد که با توجه به انواع مخوفی که در ساخت هتل جدید دخیل بودند و در اطراف آن معلق بودند، در مورد شغل خود عصبی است، سیگل به سرعت به او اطمینان داد که در امنیت است. او گفت: «ما فقط همدیگر را می کشیم.

رابرت لیسی در این باره نوشت: «بن سیگل کازینوی لوکس را اختراع نکرد. مایر لانسکی: گانگستر مرد متفکر. او لاس وگاس استریپ را پیدا نکرد. او زمین را نخرید یا اولین پروژه ای را که تبدیل به فلامینگو شد، تصور نکرد. اما با مرگش همه آنها را مشهور کرد.»

در سال 1945، سیگل پروژه هتلی را در لاس وگاس کشف کرد و از امکانات آن الهام گرفت. او همکاران ثروتمند و جنایتکار خود را متقاعد کرد که از او حمایت مالی کنند و فلامینگو را به دست گرفت. قرار بود ساخت هتل و کازینو 1.2 میلیون دلار هزینه داشته باشد. در نهایت 6 میلیون دلار هزینه داشت.

همانطور که سیگل در حال نقشه کشی در سراسر جهان بود، زیر رادار پرواز نکرد. مجریان قانون به خوبی از بسیاری از کارهای او آگاه بودند – آنها فقط نتوانستند او را بگیرند. او بارها دستگیر شد، اما تنها اتهامی که باقی ماند، دو جرم کوچک قمار بود که مجازات آن جریمه بود.

باگزی سیگل رویای آمریکایی را زندگی کرد، نه کاملاً آنطور که اسطوره سازان اولیه آمریکایی در نظر داشتند. او در فقیر بودن در منطقه‌ی پرآشوب بروکلین بزرگ شد و تصمیم گرفت با پیوستن به جنایات سازمان‌یافته در محله‌اش، شرایط خود را بهتر کند.

سپس صحبت هایی مطرح شد که شاید این انتقام کتک وحشیانه ای بود که سیگل به مردی ناشناس داده بود، یا احتمالاً انتقام یکی از برادران هیل به دلیل روابط نامطلوب بین هیل و سیگل.

سوءمدیریت و هزینه های عظیم بدون شک باعث خشم سرمایه گذاران سیگل شد. اما چیزی که ممکن بود آنها را بیشتر عصبانی کند زمزمه هایی بود که می گفت برخی از پول ها عمداً به اشتباه ریخته شده است. برخی از منابع نشان می‌دهند که سیگل به‌خاطر صرفه‌جویی در بودجه ساخت‌وساز مقصر بوده است. دیگران می‌گویند که این دوست دخترش ویرجینیا هیل بود که روابط عمیق و سابقه طولانی با مافیا داشت. برخی دیگر نیز مبنی بر اینکه ممکن است دزدی صورت نگرفته باشد، اما زمانی که پروژه ای نزدیک به 4 میلیون دلار بیش از بودجه است و توسط یک مجرم شناخته شده هدایت می شود، سوء ظن اجتناب ناپذیر است.

سیگل یک بار گفت: “دوستانم مرا بن صدا می کنند، غریبه ها به من می گویند آقای سیگل، و بچه هایی که دوست ندارم من را باگزی صدا بزنند، اما نه به صورتم.”

اما مطمئناً بنجامین «باگزی» سیگل فکر می‌کرد که همه آن‌ها از بین رفتند، زمانی که فلامینگو سه ماه بعد با یک هتل تازه کار بازگشایی شد و به سرعت شروع به کسب درآمد کرد. این یکی از اولین هتل‌ها در نوار لاس وگاس بود که تجسم آنچه وگاس به آن تبدیل می‌شد را نشان می‌داد: گلیتز و گلم، سرگرمی‌های سطح بالا، و امکانات رفاهی مجلل.

او راه خود را از راکت حفاظت به تشکیل باند خود و وابسته شدن به گروه بدنام Murder Incorporated ادامه داد.

“دیوانه مثل ساس”

یک سال قبل از مرگ سیگل، جی. ادگار هوور تصمیم گرفت تا تلاش‌های اف‌بی‌آی را برای دستگیری اوباش افزایش دهد. در 18 ژوئیه 1946، او یادداشتی نوشت و خواستار مجوز برای ایجاد نظارت در سراسر کشور شد.

مطلع باشید و دسترسی نامحدودی به گزارش های بی بدیل Daily Beast داشته باشید. اکنون مشترک شوید.



منبع

کار شروع سختی داشت. بیش از بودجه بود –مسیر بیش از بودجه – و زمزمه هایی شنیده می شد که مقداری پول به طور مرموزی از ظرف سرمایه گذاری ناپدید شده است. روز افتتاحیه آنقدر بارانی بود که افراد مشهور و افراد مشهور دور ماندند و به نوعی این ضرب المثل که خانه همیشه برنده است در ابتدا صدق نمی کرد. فلامینگو دو هفته پس از باز شدن مجبور شد درهای خود را ببندد – و پس از باخت 300000 دلار به برخی از قماربازان بسیار خوش شانس – برای تنظیم مجدد.

در یادداشت هوور آمده است: «در این زمان، من همچنین می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که سیگل، به دلیل علاقه‌های دور، تقریباً در وضعیت سفر دائمی به سر می‌برد و در نتیجه گاهی اوقات پیگیری فعالیت‌های او و پیش‌بینی حرکتش را بسیار دشوار می‌کند». اکنون در پرونده اف بی آی سیگل قرار دارد. بنابراین، توصیه می‌شود که برای پوشش هر هتل، اقامتگاه یا مکان تجاری که ممکن است سیگل در سفرهای خود در سراسر کشور از آنها استفاده کند، مجوز اعطا شود. من شدیداً احساس می‌کنم که اگر بخواهیم ارتباطات دزدی او را برقرار کنیم، این نوع پوشش ضروری است.»

تصویرسازی عکس توسط ارین اوفلین/The Daily Beast/Getty

اما حتی اگر او سرانجام برای سرمایه‌گذاران دنیای زیرزمینی‌اش خوب شده بود، گناهان دزدی و سوءمدیریت او در روزهای اولیه فلامینگو قابل پاک شدن نبود. یا شاید این گناه خشونت او در برابر مردی بود که همراه با زخم هایش کینه مرگباری را در خود پرورش داد. یا شاید گناه او این بود که توطئه ای برای بیرون کردن قدیمی ترین دوستش داشت، نقشه ای که هم آن دوست و هم مردی را که با همسر آن دوست رابطه نامشروع داشت خشمگین کرد.