من یک دانشجوی دانشگاه نیویورک هستم که در خارج از کشور در فلورانس تحصیل کرده ام. من از تمام جنبه های ترم خارج از کشور متنفر بودم.


Stacia Datskovska در مقابل چشم انداز شهر

استاسیا داتسکوفسکا از ترم تحصیلی خود در خارج از کشور لذت نبرد.استاسیا داتسکوفسکا

  • در پاییز، یک ترم در فلورانس ایتالیا به عنوان دانشجوی دانشگاه نیویورک در خارج از کشور تحصیل کردم.

  • از اینکه همکلاسی هایم هر آخر هفته به مسافرت می رفتند متنفر بودم، در حالی که من در فلورانس تنها می ماندم.

  • همچنین فکر می‌کردم محلی‌هایی که ملاقات کردم نسبت به من بی‌ادب و خصمانه هستند، و دلم برای زندگی‌ام در نیویورک تنگ شده بود.

من به عنوان یک رشته روزنامه نگاری و روابط بین الملل در دانشگاه نیویورک، مجبور شدم برای یک ترم در خارج از کشور تحصیل کنم. در حالی که NYU به دلیل ارائه های خارجی خود در مکان هایی مانند ابوظبی، امارات متحده عربی، برلین، پاریس و شانگهای مشهور است، من در پاییز فلورانس، ایتالیا را انتخاب کردم.

قبل از رسیدن به شهر ایتالیا، فهمیدم که در خیابان مرکزی Via dei Tosinghi زندگی می کنم، که دو دقیقه پیاده تا یک کلیسای جامع زیبا فاصله دارد. من با هفت دختر دیگر زندگی خواهم کرد، یک تغییر خوشایند پس از زندگی در یک آپارتمان استودیویی تنگ در نیویورک در سال گذشته.

تصور می‌کردم شام‌های مفرح با هم اتاقی‌هایم، سفره‌های تابستانی با افرادی که به من «بلا» می‌گفتند، ژلاتویی که در گرما از انگشتانم می‌چکید، و شراب طبیعی که بدون دردسر با مکالمه خوب و پروشوتوی بهتر ترکیب می‌شد.

اما وقتی ترم تحصیلم در فلورانس به پایان رسید، من از دیدنی‌ها متنفر شدم، از مردم متنفر شدم و نمی‌توانستم صبر کنم تا به خانه‌ام در دانشگاه نیویورک برگردم.

برای شروع، زندگی با 7 نفر آسان نبود

افرادی که این فضا را با من به اشتراک گذاشتند، برنامه های ناهمزمانی داشتند، به این معنی که در ساعات مختلف شبانه روز بیرون و در آنجا بودند. برخی با اتوبوس به محوطه دانشگاه ما در حاشیه شهر می روند، در حالی که برخی دیگر پس از مدرسه به سمت فروشگاه پانینی All’Antico Vinaio می روند و برای انجام تکالیف گاه به گاه به خانه بازمی گردند. بسیاری تا ساعات اولیه بیرون می‌رفتند تا از سن کم مصرف نوشیدنی ایتالیا استفاده کنند.

روال من به شدت با هم اتاقی هایم متفاوت به نظر می رسید. من معدل برای نگهداری و کارآموزی آنلاین داشتم. من در مهمانی نبودم. بیشتر اوقات در خانه کار می‌کردم و تمرکز روی تکالیفم دشوار شد.

فشار سفر در تعطیلات آخر هفته برای من خیلی زیاد شد

از آنجایی که آخر هفته‌های سه روزه استاندارد برنامه‌های تحصیلی دانشگاه نیویورک در خارج از کشور است، تقریباً همه تصمیم گرفتند برای جشنواره اکتبر با پروازهای ۲۰ دلاری رایان ایر به مکان‌هایی مانند کرواسی و مونیخ بروند. برای من، این یک شکل طاقت فرسا از فرار به نظر می رسید. من متقاعد شدم که همسالانم این کار را فقط برای تازه کردن نمایه‌های رسانه‌های اجتماعی و حسادت دوستانشان در خانه انجام می‌دهند.

از سوی دیگر، من می‌خواستم به سفر بروم تا درباره خودم بیشتر بدانم و راه‌هایی برای شکل دادن به زندگی‌ام پس از فارغ‌التحصیلی کشف کنم. از آنجایی که بیشتر همکلاسی های من به دنبال رفتن به نمایش های جنسی در آمستردام و هدر رفتن در ایبیزا بودند، من به تنهایی سفر کردم. من به نیس، فرانسه رفتم. لوگانو، سوئیس؛ لندن; مالت؛ و دبی، امارات متحده عربی.

اما بیشتر تعطیلات آخر هفته، من در خانه در فلورانس می ماندم، در حالی که همکلاسی هایم در سفر خود را می سوزاندند. در طول آن تعطیلات آخر هفته، در امتداد رودخانه آرنو دویدم، به نمایشگاه‌های گالری رایگان رفتم و با موادی که در بازارهای سبزیجات محلی پیدا کردم آشپزی کردم. من در آپارتمان کاملا تنها ماندم. این فقدان تعامل انسانی به من کمک نکرد که خوشبین باشم.

من از این واقعیت که هیچ کس در برنامه تحصیلی من در خارج از کشور ارزش های من را ندارد ناامید شده بودم.

در تمام ترم تحصیلم در فلورانس، مردم ایتالیا با من خصومت داشتند

من مطمئن نیستم که در طول اقامتم در ایتالیا بیشتر از چه کسانی رنجیده ام: همکلاسی های آمریکایی ام یا مردم محلی. دومی اغلب به‌عنوان روح‌انگیز، جذاب، و مملو از مهمان‌نوازی توصیف می‌شود، اما من می‌توانم نمونه‌های ملموسی از خصمانه، بی‌ملاحظه و مضحک بودن آنها ارائه دهم. مثلاً یک بار دو زن در اتوبوس در مورد من صحبت می کردند و بالا و پایین مرا نگاه می کردند و مسخره می کردند. چند مورد درگیری لفظی رخ داد.

من شروع به اعتراض کردم و خودم را طوری به مردم معرفی کردم که می‌دانستم از آن متنفرند. من شروع به پوشیدن لباس‌های ورزشی آمریکایی، Nike Air Max 97 و هودی‌های بزرگ کردم. وقتی در خیابان از کنارشان رد شدم، ایتالیایی ها چشمانشان را گرد کردند.

حدود 5000 دانشجوی آمریکایی هر ترم به فلورانس هجوم می‌آورند، پس چرا فلورانسی‌ها هنوز از ظاهر و رفتار ما عصبانی هستند – تا زمانی که حقوق، امنیت و آسایش آنها را زیر پا نگذاریم؟

زندگی من در نیویورک بدون من ادامه داشت و احساس می کردم یک ترم را هدر می دهم

من دائماً از این واقعیت که زندگی من در نیویورک به تعویق نیفتاده بود ناامید بودم. دانشجویان دانشگاه نیویورک که در نیویورک ماندند، فعالانه به دنبال دوره های کارآموزی حضوری، شبکه سازی با غیرت و حرکت هایی برای پیشبرد آینده خود بودند. احساس می کردم وقت گرانبها را در فلورانس تلف می کنم.

نگاه می‌کردم که همکلاسی‌هایم که در خارج از کشور درس می‌خواندند طوری رفتار می‌کردند که انگار می‌توانند برای همیشه از تعهدات زندگی واقعی فرار کنند. می خواستم با تعهداتم رو در رو مقابله کنم.

همه اینها نباید دانشجویان را از رفتن به فلورانس منصرف کند. احساسات من تجربه هر دانشجویی نیست – با این حال نمی‌توانم تنها کسی باشم که فکر می‌کند تحصیل در خارج از کشور یک کابوس است.

آیا داستان زندگی دانشگاهی قدرتمند یا منحصر به فردی برای به اشتراک گذاشتن با اینسایدر دارید؟ لطفا جزئیات را به [email protected] ارسال کنید.

اصل مقاله را در Insider بخوانید



منبع