او بعداً در مصاحبه اضافه کرد: «به خودم یادآوری میکنم که اگر استراحت روانی، لوپوس و تشخیص بیماری من نبود، اینجا نبودم.» “فکر میکنم احتمالاً موجود آزاردهنده دیگری باشم که فقط میخواهد همیشه لباسهای زیبا بپوشد. من افسرده هستم و به این فکر میکنم که چه کسی باشم.”
مستند جدید Apple TV+ که در روز جمعه پخش شد، با تصاویری از تور گومز “Revival” در سال 2016 آغاز می شود. در طول تمرینات و در حالی که در جاده است، او در حال حرکت به سمت یک بحران سلامت روانی نشان داده می شود که باعث شد پس از 55 اجرا، تور را لغو کند. .
او اخیراً به رولینگ استون گفت که “در واقع هرگز اقدام به خودکشی نکرده است، اما چند سالی را صرف آن کرده است” همانطور که توسط ویرایشگر الکس موریس نقل شده است.
گومز به موریس گفت: «فکر میکردم اگر من نبودم دنیا بهتر میشد.
مینگوس ادامه داد: «این یکی از آن لحظاتی بود که در چشمان او نگاه میکنید و چیزی در آنجا نیست. “این فقط تاریک بود. و خیلی ترسناک است. شما می گویید، “باشه، لعنت به این. این باید تمام شود. ما باید به خانه برگردیم.”
“سلنا گومز: ذهن من و من” پرده “شکستگی روانی” خواننده را که او را در بیمارستانی در سال 2018 فرود آورد، کنار زد.
استیونز در مورد گومز گفت: “اگر کسی آنچه را که من دیدم، در وضعیتی که او در بیمارستان روانی بود، می دید، اصلا او را نمی شناخت.”
بعداً در مستند، در طی یک سفر داوطلبانه به کنیا در سال 2019، گومز نشان داده میشود که با یک دانشجوی پرستاری محلی در مورد داشتن افکار آسیبرسانی به خود صحبت میکند.
-
ترزا ماری مینگوس، دستیار سابق گومز، در یک کلیپ مصاحبه گفت: “در یک لحظه، او مانند “من نمی خواهم در حال حاضر زنده باشم. من نمی خواهم زندگی کنم.” “و من مثل “صبر کن، چی؟”
او گفت: «راستش را بگویم، نمیخواستم به بیمارستان روانی بروم. “اما من دیگر نمیخواستم در خودم، در ذهنم گیر بیفتم. فکر میکردم زندگیام به پایان رسیده است. فکر میکردم، “این چیزی است که من برای همیشه خواهم بود.”
گومز در یک صداگذاری، تجربه خود را در این مرکز، جایی که تشخیص داده شد مبتلا به اختلال دوقطبی است، منعکس کرد.
مستند جدید سلنا گومز “My Mind & Me” روز جمعه در Apple TV+ نمایش داده شد.
در سال 2017، گومز تحت یک پیوند کلیه نجات بخش قرار گرفت که به دلیل ابتلا به لوپوس به آن نیاز داشت. یک سال بعد، او دچار عوارض سلامتی بیشتری شد که وضعیت روانی او را تشدید کرد. او در نهایت به یک بیمارستان روانی منتقل شد.
استیونز ادامه داد: “فقط به یاد دارم که اوضاع بسیار آشفته بود و او همه این صداها را می شنید.” آنها فقط بلندتر و بلندتر و بلندتر می شدند.