نه تنها پایان “مرحله ماه عسل” است، بلکه ممکن است آغاز پایان این عاشقانه نیز باشد، زیرا به نظر می رسد “شریک زندگی” شما به اندازه ای که شما مشتاق شنیدن صحبت های او هستید، مشتاق تماس با شما نیست. روابط از راه دور می تواند چالش برانگیز باشد، و اگر با یک فرد محلی جفت شوید، ممکن است خوشحال تر باشید.
علاوه بر آن، در سال گذشته متعهد شدیم که حداقل یک بار در روز با یکدیگر تماس بگیریم. در سه هفته گذشته، مواقعی وجود دارد که علیرغم اینکه او را در شبکه های اجتماعی فعال می بینم (مخصوصاً آخر هفته ها) اصلاً از او خبری نداشته ام. تا جایی است که تا تمام ساعت ها بیدار می مانم و به امید شنیدن از او. آیا باید در این مورد به او مراجعه کنم یا این فقط پایان “فاز ماه عسل” است؟
– انتظار از طریق تلفن در کانادا
او اخیراً در یک ماراتن شرکت کرد و از طریق رسانه های اجتماعی با ما و بسیاری دیگر در ارتباط بود تا بتوانیم کل رویداد دو روزه را از ابتدا تا انتها دنبال کنیم. پس از یک روز “دنگ زدن” مداوم در تلفنم، نیاز او به توجه را بیش از حد دریافتم و دیگر دنبالش را متوقف کردم. خواهرم از این موضوع خیلی ناراحت بود. او گفت که خجالت زده و صدمه دیده است. وقتی از او پرسید که چرا متوقف شدم، حقیقت را به او گفتم.
الان رابطه ما خراب شده است. من عذرخواهی کردم و سعی کردم همه چیز را صاف کنم، اما او اکنون پس از دیدن و شنیدن رفتار او در طول سال ها با او کاملاً از احساسات واقعی من در مورد او آگاه است. آیا باید “آرامش را حفظ میکردم”، همانطور که مادر عزیز درگذشتهام همیشه میگفت و همچنان دهانم را بسته نگه میداشتم یا باید در مورد احساساتم صادق میبودم؟
ابی عزیز
چون میگی خودت و خواهرت با هم صمیمی هستی، تعجب میکنم که اینقدر حرف شوهرت رو نگه داشتی. با حذف بهروزرسانیهای ماراتن هیچ اشتباهی انجام ندادید. نباید توقع داشت دو روز گروگان بگیری چون نفس برادر شوهرت نیاز به تقویت داشت. تو با خواهرت صادق بودی و به نظر من کاری نکردی که مستلزم عذرخواهی باشد.
ابی عزیز،
ابی عزیز توسط ابیگیل ون بورن، که با نام جین فیلیپس نیز شناخته می شود، نوشته شده است و توسط مادرش، پائولین فیلیپس، تأسیس شده است. با ابی عزیز در www.DearAbby.com یا صندوق پستی 69440, Los Angeles, CA 90069 تماس بگیرید.
من و خواهرم همیشه صمیمی بودیم. او با مردی ازدواج کرده است که من همیشه فکر میکردم سلطهگر و مغرور است. من همچنین گمان میکنم که او از لحاظ عاطفی از چیزهایی که در طول سالها به او محرمانه گفته است سوء استفاده میکند. اینها شامل روزهای درمان خاموش، امتناع از جشن تولدش به دلیل عدم اعتقاد به آن و دلسرد کردن او از گرفتن شغلی است که به آن علاقه داشت. او از رفتن به مشاوره امتناع می کند و می گوید هر مشکلی بین آنها وجود دارد تقصیر اوست. . زبانم را می گیرم و سعی می کنم او را تحمل کنم زیرا او ترجیح داده است با او بماند.
– محافظ سیس
من و شریک زندگیم حدود یک سال است که با هم رابطه طولانی مدت داریم. بعد از اینکه به طور گاه به گاه در شبکه های اجتماعی تعقیب کردم، متوجه شدم که او هنوز با دوست پسر سابقش زندگی می کند، علیرغم این واقعیت که او دائماً از “هم اتاقی” خود که هرگز به نام او اشاره نمی کند از من شکایت می کند.