نیک نولتی درباره پشت کردن به هالیوود، بی‌توجهی به میراث خود و دشمنی چندین دهه‌اش با جولیا رابرتز صحبت می‌کند.


نیک نولتی با ژاکت تیره

حضور نیک نولتی در جشنواره فیلم فیلادلفیا 2022.گیلبرت کاراسکیلو/GC Images/Getty

  • اینسایدر با نولته در مورد اینکه چه چیزی هنوز او را به بازیگری در 81 سالگی می‌خواهد گفتگو کرد.

  • این افسانه در مورد بازی یک کهنه سرباز بی خانمان جنگ ویتنام در آخرین فیلم خود، “میدان راتنهاوس” صحبت کرد.

  • نولته همچنین به خصومتی که با جولیا رابرتز در زمان ساخت فیلم «I Love Trouble» در سال 1994 داشت پرداخت.

نیک نولتی در 81 سالگی هنوز در جستجوی داستانی برای گفتن است.

او ممکن است مانند زمانی که در سال 1992 به عنوان سکسی ترین مرد مردم شناخته شد، ظاهر نشود، و صدای شنی آشنایش ممکن است این روزها بدتر به نظر برسد، اما چیزی که باقی می ماند میل به یک مجری است.

یا، شاید حتی نیاز داشتن یکی بودن

“Rittenhouse Square” یک فیلم مستقل که در حال حاضر در مدار جشنواره بازی می کند، آخرین نمونه از این میل ذاتی است. نولته با نشان دادن دومین فیلم از کارگردان براندون اریک کمین، نقش بری، یک کهنه سرباز بی خانمان را بازی می کند که در پارک معروف فیلادلفیا، میدان ریتن هاوس زندگی می کند. او با کی جی (شارون جونز)، یک نوازنده مشتاق دوست می شود که پس از اینکه مادر کشیش او را از خانه بیرون می کند، در خیابان ها زندگی می کند.

نولته همانطور که در طول زندگی حرفه‌ای‌اش انجام داده، شدتی را در نقش به تصویر می‌کشد که با جذابیت و هرج و مرج آمیخته است. این سبکی است که نامزد سه جایزه اسکار را با فیلم هایی مانند «چهل دالاس شمالی»، «۴۸ ساعت»، «پایین و بیرون در بورلی هیلز»، «کیپ ترس»، «شاهزاده جزر و مد» تبدیل به ستاره هالیوود کرد. “، “Blue Chips”، “Affliction” و “Warrior”.

نیک نولته و دارون جونز روی یک نیمکت نشسته اند

نیک نولته و دارون جونز در «میدان ریتن هاوس».تولیدات خرس خرس

بداخلاقی‌های پسر بد او گاهی استعدادهایش را تحت الشعاع قرار می‌داد، مانند زمانی که عکس ژولیده‌اش در سال 2002 قبل از اینکه این عبارت وجود داشته باشد، در فضای مجازی پخش شد یا زمانی که او هنگام ساخت فیلم «I Love Trouble» در سال 1994 با جولیا رابرتز درگیر شد. اما همین ایرادات نیز بود که کار او را بسیار جذاب کرد.

نیویورک تایمز آن را در سال 1991 به بهترین وجه بیان کرد، زمانی که در مورد این ستاره نوشت: “قهرمان نولتی به ندرت منظره زیبایی است… او متواضعانه در برابر ما در یک آشفتگی کامل و مطلق ایستاده است.”

با این حال، هالیوود در ذائقه خود تغییر کرده است تا جایی که نولت دیگر آن را به رسمیت نمی شناسد. او از سال ۲۰۱۹ «فرشته افتاده است» روی یک فیلم استودیویی کار نکرده است. آخرین نقش پرمخاطب او در همان سالی بود که صداپیشگی شخصیت Kuiil را در فصل اول “The Mandalorian” بر عهده گرفت. او در حال حاضر بیشتر وقت خود را در فضای فیلم مستقل سپری می کند و کاملاً از آن راضی است.

نولتی در اوایل این هفته در یک تماس تلفنی با Insider گفت: “ارتباط من با خود داستان است.” داستان ها در هالیوود آنقدر کم هستند که من دیگر از آنها اطلاعی ندارم.

اینسایدر با نولته در مورد اینکه او هنوز در نقش هایی که بازی می کند به دنبال چه چیزی می گردد، چرا آتش سوزی که خانه او را در سال 2008 ویران کرد، دیگر به میراثش فکر نکند و اینکه آیا تا به حال با رابرتز آشتی کرده است یا خیر صحبت کرد.

نیک نولتی با ریش سفید

نیک نولتی در «میدان ریتن هاوس».تولیدات خرس خرس

شما چندین بار در طول دوران حرفه ای خود نقش یک کهنه سرباز ویتنام، یک فرد بی خانمان و یک الکلی را بازی کرده اید. برای «میدان ریتن هاوس»، شما هر سه نقش را در یک نقش انجام می دهید. چه چیزی در مورد این چیزهای خاص وجود دارد که باعث می شود دوباره و دوباره آنها را بازی کنید؟

بی خانمانی چیزی است که من را مجذوب خود می کند، دامنه شخصیتی که می توانید برای آن اعمال کنید. مانند فیلم «پایین و بیرون در بورلی هیلز»، پل مازورسکی، کارگردان، قبل از شروع فیلمبرداری از من پرسید که آیا به مرکز شهر بروم و چند روز را بیرون بگذرانم و سعی کنم به پناهگاه های بی خانمان ها بروم. من با یکی از دوستان پل که او هم هنرپیشه است رفتم و لباس‌های ژولیده پوشیدیم و به مرکز شهر رفتیم و طولی نکشید که این حس را به دست آوردیم.

در یک روز، احساس می کنید واقعاً آنجا هستید. اما ترفندهای خیابان را نمی دانستیم. به عنوان مثال، وقتی برای ورود به یک پناهگاه رفتیم، ما را قبول نمی‌کردند، زیرا به اندازه کافی در خیابان نبودیم. آنها می توانستند آن را ببینند. حضور در خیابان برای آن سه یا چهار روز بسیار تأثیرگذار بود. بازی کردن در نقش یک بی خانمان خیلی چیزهاست.

پدر شما در دوران کودکی شما در جنگ جهانی دوم جنگید، بنابراین تا زمانی که از جنگ برگشته بود او را نمی شناختید. وقتی نقش یک جانباز را بازی می کنید یا در خدمتی مثل «خط نازک قرمز» برخی از پدرتان در این نقش ها حضور دارند؟

آره با «خط قرمز نازک»، که جنگ جهانی دوم را گذرانده بودم، در سال 41 به دنیا آمدم، بنابراین هوشیاری کافی برای شناختن آن نداشتم، اما به نوعی از عصبانیت آن شخصیت در «خط قرمز نازک» خبر داد. ” به من دانشی داد.

نیک نولته ارتباط برقرار کننده را کنار گوش خود گرفته است

نیک نولتی در سال 1998 “خط قرمز نازک”.فاکس قرن بیستم

ایفای نقش شخصیت بری در «میدان راتنهاوس»، آیا خاطراتی از وضعیت پدرتان پس از جنگ برایتان زنده شد؟

بله، به نوعی. اگرچه من فقط طرح هایی از داستان هایی داشتم که او به من گفت. او سرگرد توپخانه بود. من فکر می کنم او در خارج از استرالیا مستقر شده بود. آنها توپخانه راه اندازی می کردند و مایل ها به جنگل شلیک می کردند.

یادم می آید از او پرسیدم که آیا تا به حال دیده است که به کسی شلیک شده است یا خیر و او به من گفت که یک مرد وجود دارد. اسمش قرمز بود چون موهایش قرمز بود. او هرگز کلاه ایمنی به سر نداشت. و پدرم به من گفت که به همین دلیل او را برگزیدند و به سرش شلیک کردند. این تنها داستانی بود که او تا به حال به من گفت.

بری در این فیلم بسیار یک فرشته نگهبان برای کی جی است. عناصر شخصیت شما – لرزان دستان، نوشیدن – این چیزهایی بود که برای شخصیت آورده بودید یا روی صفحه بود؟

این من و براندون هستیم که به سبک زندگی بی خانمان ها اضافه می کنیم.

نیک نولته با دست روی میز بار در کنار قوطی های آبجو لبخند می زند

نیک نولتی در سال 1978 “چه کسی باران را متوقف می کند”.MGM

آیا تا به حال توانسته اید مشخص کنید که چرا بسیاری از شخصیت های شما مشروب می خورند؟ فکر می‌کنم این دبرا وینگر بود که یک بار گفت شما حتی گاهی پیش کارگردان می‌روید و در مورد شخصیتی که بازی می‌کنید می‌گویید: “فکر می‌کنم این مرد یک مشروب‌خوار است.”

[Laughs.] خوب، اگر به میانگین خانواده آمریکایی نگاه کنید که در دهه 1950 در غرب میانه مانند من بزرگ شده اند، آنها این یک ساعت کوکتل را میل کرده اند. و سیگار می کشیدند. در آن زمان هیچ فکری به سرطان نمی شد.

سیگار کشیدن و نوشیدن در فیلم ها فقط یک هنر است. اینگونه است که وقتی با کسی در حال گفتگو هستید و مکالمه متوقف می شود، آن لحظات ناامنی را پر می کنید. چه کار میکنی؟ سیگار یا نوشیدنی می گیری. این چیزی بود که از زندگی در آن دوران گرفته شده بود.

در 81 سالگی، چه چیزی باعث می شود که بخواهید همچنان کار را انجام دهید؟ آیا چیزهایی وجود دارد که هنوز در جستجوی آنها هستید؟

من همیشه بیرون از خودم چیزی هنری داشته ام که بتوانم به آن روی بیاورم، بنابراین هنوز به داستان ها علاقه مند هستم. من واقعاً نمی دانم آنها چه هستند، زیرا این روزها تعداد آنها کمتر و کمتر می شود. و من دهه 80 را سرگرم کننده نمی دانم زیرا شما به نوعی در حال از هم پاشیدگی هستید. اما من همیشه گفته ام که تا زمانی که دیگر نتوانم بروم به راهم ادامه می دهم.

آیا کارگردان خاصی وجود دارد که هنوز دوست دارید با او کار کنید؟

مدت زیادی از زمانی که یک کارگردان از شیوه کار من دفاع می کرد می گذرد.

اگر صحبت از آن شد، در طول دوران حرفه‌ای‌تان به خاطر شخصیت‌هایی که بازی می‌کردید، به سختی‌های زیادی شناخته شده‌اید. آیا یکی از آنها وجود دارد که بازی کرده باشید و به یاد بیاورید که برای شیرجه رفتن در آن خاطره انگیزترین بوده است؟

من مراحل مختلفی را که برای «مرد پولدار، مرد فقیر» پشت سر گذاشتم، به یاد دارم. این بزرگترین گستره سنی بود. از 16 به 45 رسید. از نظر بدنی، به وزنی که سال دوم دبیرستان بودم فکر می کردم که 150 پوند بود. بنابراین من به آن وزن پایین آمدم و بدن آن پسر را پس گرفتم. روز و شب دور آن مخزن هالیوود دویدم.

نیک نولتی در رینگ بوکس

نیک نولتی در «مرد ثروتمند، مرد فقیر».ABC Archives/Getty

سپس، مدتی بعد از بیرون راندن شخصیت من تامی از خانه گذشت. ده سال می گذرد، او بوکسور می شود و برای ملاقات با مادرش برمی گردد. می دانستم که باید تغییری ایجاد شود.

برای داشتن آن احساس مستی، گوش هایم را گرفتم تا خیلی خوب نشنوم. من واقعاً باید تمرکز می کردم و به حرف های شخصیت دیگر گوش می دادم و بعد وقتی صحبت می کردم مانند یک اتاق اکو بود. واقعا بلند بود بنابراین برای صحبت کردن صدا را ملایم می کردم.

و همچنین به یاد دارم برای «کشور زیبا»، 20 سال یا بیشتر بعد، نقش یک دامپزشک نابینای ویتنام را بازی کردم. قبل از فیلمبرداری به بیمارستان چشم اینجا در لس آنجلس می رفتم و هر چه بیشتر مشاهده می کردم، متوجه می شدم افرادی که اصلا نمی دیدند، مشکلی در ظاهر چشمان آنها وجود داشت. آنها بریده شده بودند یا از نظر فیزیکی ظاهر مناسبی نداشتند.

بنابراین به سراغ کارگردان رفتم و گفتم: “دوست دارم کور این نقش را بازی کنم.” من این دکتر را گرفتم که یک عدسی در چشمان من قرار داد که تمام پس زمینه را مسدود کرد و یک لنز دیگر را که بالای آن قرار دادیم و عنبیه را مسدود کرد.

نیک نولته با چشمان بسته روی صندلی نشسته است

نیک نولتی در سال 2005 در «کشور زیبا».سونی پیکچرز کلاسیک

من کار کردم که چند قدم طول کشید تا به تخت رسیدم و چند قدم تا اجاق گاز. من همه اینها را پایین داشتم. اما وقتی یک صحنه را گرفتیم، بلند شدم و به سمت اتاق خواب پشتی رفتم و به نوعی پله ها را به هم ریختم و به کمد رسیدم. نمیتونستم بفهمم کجام بنابراین، گاهی اوقات روش من به من نتیجه معکوس می داد.

داستان های بی شماری از «پسر بد هالیوودی» درباره شما وجود دارد. یکی درام پشت صحنه بین شما و جولیا رابرتز در حین ساخت فیلم “I Love Trouble” در سال 1994 است. او کار با شما را “کاملاً منزجر کننده” توصیف کرد. در طول این سالها آیا تا به حال به او نزدیک شده اید و هچ را دفن کرده اید؟

نه، ندارم. اگرچه دفن شده است. منظورم این است که چیزی که ما پشت سر گذاشتیم پوچ بود. تا حدودی تقصیر من بود و کمی هم او. جولیا در ابتدای آن فیلم ازدواج کرد و این یکی از مواردی بود که من به اشتباه به آن نگاه کردم.

[A representative for Roberts didn’t immediately respond to Insider’s request for comment.]

نیک نولته در کنار جولیا رابرتز ایستاده است

نیک نولتی و جولیا رابرتز در «من عاشق مشکل هستم».Touchstone Pictures/Getty

حالا بیایید حتی بیشتر به عقب برگردیم. در نظر گرفته می شد که شما نقش اصلی فیلم “سوپرمن” را در سال 1978 بازی می کنید، که دیدن آن عجیب بود. چقدر برایش جدی بودید؟

اوه، آنها به من علاقه داشتند، اما من آنها را خاموش کردم و گفتم فقط در صورتی این کار را می کنم که بتوانم او را به عنوان یک اسکیزوفرنی بازی کنم.

آیا این راه شما بود که اساساً شانس خود را برای این نقش خراب کنید؟

اون خرابکاریه بازی کردن آن بسیار عجیب بود.

آیا اصلاً به میراث فکر می کنید؟ آیا به این فکر می کنید که چگونه می خواهید به خاطر بسپارید؟

نه، نه. نه از زمانی که آتشی داشتم که تمام خاطراتم را می سوزاند. این به نوعی مرا مجبور کرد که به آن فکر نکنم.

نیک نولتی با کت و شلوار روی صندلی نشسته است

نیک نولتی در سال 1997.استفان سالیوان / پنسکه رسانه / گتی

قبل از آتش سوزی بیشتر فکر می کردید؟

منابعم را داشتم. من مجموعه ای از کتاب ها را داشتم که 30 سال بود جمع آوری می کردم. کمد لباس هر فیلمی که در آن حضور داشتم را داشتم.

وای. چه چیزی باعث شد که بخواهید کمد لباس خود را از هر فیلمی که تا آن مرحله انجام داده اید حفظ کنید؟

آنها لباس های خوبی بودند، برای یک چیز. و من فقط می خواستم آن را حفظ کنم زیرا این چیزی بود که از شخصیت هایی که بازی کردم قابل لمس بود.

اما حالا این یک احساس متفاوت است؟

آره حالا انگار از نو شروع می‌شود.

این مصاحبه برای وضوح، فشرده و ویرایش شده است.

اصل مقاله را در Insider بخوانید



منبع