-
من برای اولین بار به خارج از کشور سفر کردم. پرواز مستقیم من به پاریس 10 ساعت بود در حالی که برگشتم نزدیک به 12 بود.
-
به مدت 22 ساعت در هواپیما، یک سطل دستی و کوله پشتی گرفتم که نیازهای من را در داخل هواپیما تامین می کرد.
-
از فراموش کردن ملاتونین پشیمان شدم، اما خوشحالم که هدفون حذف نویز و یک مسواک از قبل چسبانده شده داشتم.
در ماه جولای، برای اولین بار با یک پرواز 10 ساعته بدون توقف به پاریس، فرانسه به خارج از کشور سفر کردم و کمی مضطرب بودم که چه وسایلی را ببندم.
از زمانی که چند سال پیش از نیوجرسی به کالیفرنیا نقل مکان کردم، به پروازهای متقابل پنج یا شش ساعته عادت دارم.
اما یک پرواز مستقیم 10 ساعته به پاریس همچنان دلهره آور به نظر می رسید.
در پروازم آنجا، یک صندلی در پنجره داشتم. اگرچه یک دستمال همراهم داشتم، اما از مزاحمت دیگران برای جستجو در سطل زباله متنفرم، بنابراین همه چیزهایی را که فکر میکردم لازم دارم در یک کولهپشتی ریختم. به عنوان کالای شخصی من، کوله پشتی توانست در طول پرواز زیر صندلی جلوی من بماند.
این چیزی است که من از اینکه چمدان خود را نبستم پشیمانم و خوشحالم که در کوله پشتی قابل اعتمادم جا داده بودم.
از داشتن هدفون حذف نویز Bose خوشحال شدم.
هدفون های Bose گران هستند، اما می توانم بگویم ارزش هر پنی را دارند. هدفونهای بیسیم بالای گوش من صدای بلند هواپیما و همچنین صدای سرنشینان را تا حد زیادی کاهش میدهند.
هر زمان که آنها را حذف کردم تا با مهماندار هواپیما صحبت کنم، از میزان صدای پسزمینه هدفون تعجب میکردم.
من همچنین مطمئن شدم که یک جفت هدفون سیمی پشتیبان نیز در دسترس داشته باشم، برای مواقعی که نیاز به شارژ کردن گوشیهای بیسیم خود داشتم یا در مواردی که با اتصال بلوتوث مشکل داشتم. اما ایرفرانس برای همه مسافران نیز گوش گیر قرار داد.
اگرچه چند کتاب فیزیکی بستهبندی کردم، اما iPad mini موردی بود که بیشتر از همه برای سرگرمی در پرواز استفاده میکردم.
من همیشه تصور میکنم در پروازهای طولانی مثمر ثمر خواهم بود، بنابراین دوست دارم بیش از حد با نسخههای سخت کتابها، یک آیپد پر از کتابهای صوتی دانلود شده دیگر، کمیکها، نمایشها و فیلمهای بارگیریشده، و یک مجله در صورتی که تمایل به نوشتن داشته باشم، آماده باشم. . تقریباً هرگز اینطور نیست.
میتوانستم کتابهای ملموسی را که بر کوله پشتیام سنگینی میکردند، رها کنم، زیرا به iPad mini خود جذب شده بودم.
از آنجایی که من در مورد تلویزیون و فیلم می نویسم، همیشه سعی می کنم به چیزی برسم و این فرصت عالی برای دانلود سریال هایی بود که می خواستم ببینم و در جریان باشم، از جمله “Westworld”، “All of Us” مرده اند» و «خانم مارول».
تصمیم گرفتم به «خانم مارول» برسم تا بعد از پروازم آنلاین نشوم. بهترین بخش این بود که هدفون بلوتوث من به آیپد وصل میشد، بنابراین نیازی به نگرانی نداشتم که سیم آزاردهندهای سر راه قسمتهای کمی تنگ من قرار بگیرد.
پوشش Trtl من باعث شد گردنم سفت نشود و به من کمک کرد احساس راحتی بیشتری داشته باشم.
اگر بتوانم کمکش کنم دوست ندارم وسایل حجیم را بسته بندی کنم. چند سال پیش، استفاده از بالشهای مسافرتی ساپورت گردن باریک Trtl را شروع کردم و زمانی که بیش از دو ساعت پرواز میکنم، این بالشها مورد استفاده من هستند.
من این بالشها را به بالشهای گردن حجیمتر ترجیح میدهم که اغلب افرادی را میبینم که با آنها سفر میکنند، زیرا روکش Trtl بسیار نرم دور گردن شما است، سبک وزن است و فضای زیادی را در کیف شما اشغال نمیکند.
تنها نقطه ضعف آن این بود که بالشی که قرار است گوش را به آن تکیه دهید، برای استفاده با هدفون یا ماسک طراحی نشده بود.
داشتن هر سه در کنار هم وضعیت ناخوشایندی را ایجاد کرد. ماسکم شروع کرد توی چشمانم و بالش مسافرتی و هدفون برای نزدیکتر شدن به گوشم رقابت کردند.
من تحت تاثیر این مسواک از پیش چسبانده شده قابل استفاده مجدد قرار گرفتم که باعث می شد دهانم بین دو وعده غذایی در هواپیما تمیز بماند.
به این فکر کردم که گرفتن مسواک، خمیر دندان، و هر وسیله بهداشتی دیگری برای مسواک زدن دندان هایم و شاداب شدن در طی یک پرواز طولانی سخت است.
از آنجایی که مدت کوتاهی بعد از پرواز به ما یک وعده شام و قبل از فرود آمدن یک وعده صبحانه داده شد، نمیخواستم ذرات غذا برای این مدت طولانی در دهانم بنشینند و یک راه حل ساده میخواستم.
اگرچه مسواک و نخ دندان بسته بندی شده بود، اما یک مسواک از قبل چسبانده شده همراه داشتم.
اولین بار بود که از یکی استفاده می کردم، بنابراین نمی دانستم چقدر موثر است، یا واقعاً می دانستم چگونه کار می کند. اما معلوم شد که برای استفاده در حال حرکت عالی است.
خمیر دندان با طعم نعناع روی مسواک خشک شد و وقتی مسواک را خیس کردم، بیش از اندازه کافی برای انجام کار وجود داشت. این یک تجربه مسواک زدن آسان و بدون کثیف را ایجاد کرد.
بهترین بخش این است که مسواک قابل استفاده مجدد است، بنابراین من آن را در سفر بعدی خود خواهم برد.
من واقعا موهای بلندی دارم، بنابراین خوشحالم که در حین غذا خوردن و استفاده از هدفون، چند بند مو داشتم تا آنها را ببندم.
زمانی که در طول پرواز به من وعده غذایی داده شد و میخواستم موهایم را به غذا یا نوشیدنیام نبرم، کراوات اسکانسی من به کار آمد.
گرههای مو نیز کمک میکند که موهایم در داخل هدفون گیر نکند یا وقتی که روکش سفرم را دور گردنم میگذارم، بههم ریخته نشوند.
خوشحالم که دو شارژر قابل حمل بسته بندی کردم، اما واقعا فقط به سیم شارژ گوشیم نیاز داشتم.
از آنجایی که وقتی فرود آمدم، شخصی مرا در فرانسه می برد، باید مطمئن می شدم که پس از یک پرواز طولانی به تلفن دسترسی دارم و با دو شارژر قابل حمل Mophie آماده شده بودم.
از آنجایی که ایرفرانس در هر صندلی ایستگاه شارژ داشت، من فقط به سیم آیفونم نیاز داشتم تا به برق وصل شود و از آبگیری آن مطمئن شوم.
داشتن شارژرهای قابل حمل – که به هر حال بعداً در سفر به آنها نیاز داشتم – در صورتی که پریز صندلی من کار نکند یک اقدام احتیاطی بود.
خوشحالم که چند بسته ضدعفونی کننده با خودم آوردم تا کل صندلی، میز سینی، صفحه نمایش و پنجره هواپیما را تمیز کنم.
علاوه بر یک بطری کوچک ضدعفونیکننده دست، من این دستمالهای ضدعفونیکننده به اندازه سفر را آوردم تا به سرعت روی کمربند ایمنی، صندلی، تکیهگاه بازو، صفحه نمایش، سینی میز و هر جای دیگری که دستم لمس میکند، بکشد.
ديوار و پنجره را هم پاك كردم، چون يك صندلي پنجره در راه داشتم. می دانستم که سرم را به آن قسمت ها تکیه خواهم داد.
من چند دستمال مرطوب بسته بندی کردم تا برای هر دو هواپیما کافی باشد.
اگرچه انتخاب های هوشمندانه زیادی انجام دادم، اما چند اشتباه مهم مرتکب شدم. بزرگترین پشیمانی من این بود که در راه رفتن به آنجا، وسایل خوابی مانند ملاتونین بسته بندی نکردم.
از آنجایی که پاریس 9 ساعت جلوتر از لس آنجلس است، می دانستم که تنظیم زمان برای من سخت ترین خواهد بود. به نظر می رسید که کمی بخوابم. با این حال، از آنجایی که اولین بار بود که در خارج از کشور بودم، آنقدر هیجان زده بودم که به سختی آرام می شدم.
متأسفانه وسیله خواب بر روی خودم نداشتم. در نتیجه اصلاً نتوانستم در پروازم استراحت کنم. وقتی برای آن روز برنامه داشتم، این خبر خوبی نبود.
من بیش از 30 ساعت بیدار ماندم، که باعث شد چند روز بعد که در یک برنامه سفر انباشته پیمایش می کردم، بیدار بمانم.
زمانی که در پاریس بودم، مطمئن شدم که مقداری ملاتونین برای پرواز طولانیترم به خانه پیدا کردم. این به من کمک کرد راحت تر بخوابم.
من یک لیوان یتی 10 اونسی قابل شارژ با خودم آوردم تا مایعات را خنک نگه دارم، اما ای کاش یک بطری بزرگتر با قابلیت پر کردن مجدد در دست داشتم.
به طور معمول، من لیوان عایق یتی را دوست دارم زیرا مایعات را برای ساعتها خنک یا داغ نگه میدارد، اما در هر دو پای سفرم از جیب کناری کوله پشتی من افتاد.
وقتی به ایالات متحده برگشتم، برای آخرین بار از بین رفت. این بار درب آن جدا شد و آب در تمام زمین ریخت که کمی خجالت آور بود.
ای کاش یکی از بطریهای بزرگتر و ایمنتر آب Contigo را انتخاب میکردم. اینها نمیریختند – حتی اگر از جیب بیرون میریختند – و همچنین آب بیشتری در خود نگه میداشتند تا در طول موج گرما در پاریس، من را هیدراته نگه دارد.
من باید در هواپیما کفش های راحتی می پوشیدم.
من قرار بود چند روزی را در پارک های دیزنی لند پاریس بگذرانم و فکر کردم که فرصت خوبی برای پوشیدن ون های سرگرم کننده با تم میکی است.
متأسفانه، کفش های کتانی فضای زیادی را اشغال می کنند. فکر کردم می توانم آن را بمکم و آنها را در هواپیما بپوشم. اگر ناراحت میشدند، میتوانستم آنها را با صندلهای راحت Sanuk خود در طول پرواز عوض کنم.
وقتی روی صندلی پنجره نشستم، به سرعت متوجه شدم که نمیتوانم بدنم را منحرف کنم تا ونهای محکم بستهام را باز کنم و از آنها بیرون بیاورم.
این از طرف من نسبتاً کوته فکرانه بود. من به خاطر اینکه قبل از سوار شدن به پروازم، کفشهای سرپایی را با صندل عوض نکردم، به خودم لگد زدم.
من تصمیم گرفتم با عواقب زندگی کنم و تمام 10 ساعت پروازم به پاریس را در آنها گیر کردم و – از آنجایی که چمدانم را در لحظه ای که به هتلم رسیدم تا بعداً در اتاقم رها کردند – در آن گیر کردم – مجبور شدم به پوشیدن ادامه دهم. آنها را برای بقیه روز پس از فرود آمدن من.
در پرواز به خانه، وانت ها را در چمدان چک شده ام انداختم. در یک پرواز طولانی، اکنون می دانم که همیشه باید راحتی را به مد انتخاب کنم.
من پتوی خودم را آوردم اما از اینکه متوجه شدم پتویی را در اقتصاد دریافت کردهام متعجب شدم.
من هرگز پرواز بینالمللی نداشتهام، بنابراین همیشه تصور میکردم پتو و بالش چیزهایی هستند که فقط اگر در کلاس اول بنشینید، دریافت میکنید.
در نتیجه، یک پتوی نازک را در کوله پشتی خود قرار دادم تا در صورت سرماخوردگی.
وقتی برای اولین بار به صندلی خود رسیدم و دیدم که ایرفرانس برای همه سرنشینان بالش، پتو و هدفون رایگان برای استفاده در اختیارم قرار میدهد، غافلگیر شدم.
من از پتو استفاده نکردم زیرا هرگز سرما نمیخوردم، اما اگر متوجه میشدم که ایرفرانس این امکانات را ارائه میدهد، پتوی خودم را برای صرفهجویی در فضای کیفم نمیآورم.
واقعاً آرزو میکردم که یک قهوه ناتمام با خود به کشتی نمیآورم، زیرا جا فنجانی به اندازه کافی بزرگ برای آن وجود نداشت.
من متقاعد شده بودم که اگر در قسمت اول پرواز خودم را بیدار نگه دارم، میتوانم بعداً بخوابم، بنابراین یک فنجان قهوه کاملاً پر در هواپیما آوردم.
وقتی به صندلی خود رسیدم و متوجه شدم که قرار نیست جا لیوانی به اندازه کافی بزرگ داشته باشم، از این تصمیم پشیمان شدم. من آهسته می نوشم، بنابراین هرگز نوشیدنی را تمام نکردم. این بدان معنی بود که من مجبور بودم آن را در بیشتر مدت پرواز بین پاهایم نگه دارم.
بعداً متوجه شدم که به هر حال نیازی به همراه داشتن نوشیدنی با خود ندارم زیرا در طول پرواز بارها به من آب و قهوه پیشنهاد شده است.
اصل مقاله را در Insider بخوانید