مردی با صورت در گل و لای دراز کشید و بی حرکت. شونه اش رو تکون دادم و پرسیدم زنده ای؟ کمی سرش را چرخاند، فقط نیمی از گل و لای، و زمزمه کرد که هست.
به او گفتم: “داری میمیری.” “برای زنده ماندن تلاش کن.”
او در حالی که صدایش خسته شده بود گفت: “خیلی خوب است.” “بمیرن اشکالی نداره.”
اما کمپ ها برای ترک اعتیاد کار چندانی نمی کنند.
طالبان که نزدیک به یک سال پیش قدرت را به دست گرفتند، یک کمپین تهاجمی را برای از بین بردن کشت خشخاش آغاز کرده اند. در همان زمان، آنها وارث سیاست دولت برکنار شده و تحت حمایت بین المللی در جمع آوری معتادان و مجبور کردن آنها به کمپ ها شدند.
یک هفته پس از حملات، من به هر دو مکان بازگشتم و هر دو بار دیگر مملو از صدها نفر بودند.
در دامنه تپه، مردی را دیدم که به وضوح معتاد نبود. در تاریکی، او در میان مردان سرگردان بود و چراغ قوه ضعیفی را روی هر یک میتابید. او به دنبال برادرش بود که سال ها پیش معتاد شد و خانه را ترک کرد. او از سایتی به سایت دیگر، از طریق جهان تهی کابل می رود. او گفت: “امیدوارم روزی بتوانم او را پیدا کنم.”
در دو شب قبل از تابستان، جنگجویان طالبان به دو منطقه ای که معتادان در آن جمع می شوند – یکی در دامنه تپه و دیگری در زیر یک پل – یورش بردند. به گفته مقامات مسئول ثبت نام، آنها در مجموع حدود 1500 نفر را جمع آوری کردند. آنها در کامیون ها و اتومبیل ها جمع شدند و به بیمارستان پزشکی ابن سینا برای درمان دارویی منتقل شدند، یک پایگاه نظامی سابق ایالات متحده که در سال 2016 به مرکز درمان مواد مخدر تبدیل شد.
بدنش را کمی بالا آورد. من مقداری آب به او دادم و یکی به او پیپ شیشه ای هروئین داد. کشیدن آن مقداری انرژی به او می داد. گفت اسمش داوود است. او حدود یک دهه پیش در جریان جنگ یک پای خود را بر اثر مین از دست داده بود. پس از آن نتوانست کار کند و زندگی اش از هم پاشید. او برای فرار به مواد مخدر روی آورده بود.
تعداد فزاینده ای از معتادان در اطراف کابل یافت می شوند که در پارک ها و مجرای فاضلاب، زیر پل ها، در دامنه های باز زندگی می کنند.
یک نظرسنجی در سال 2015 توسط سازمان ملل تخمین زد که تا 2.3 میلیون نفر در آن سال مواد مخدر مصرف کرده اند که حدود 5 درصد از جمعیت آن زمان را تشکیل می داد. داکتر زلمل، رئیس اداره کاهش تقاضای مواد مخدر، که مانند بسیاری از افغان ها فقط از یک نام استفاده می کند، گفت که اکنون، هفت سال بعد، این تعداد مشخص نیست، اما تصور می شود که فقط افزایش یافته است.
وقتی تعجب کردم که لانه زیر پل دوباره پر شده، نذیر لبخندی زد. او گفت: «این طبیعی است. “هر روز، آنها بیشتر و بیشتر می شوند … هرگز تمام نمی شود.”