وقتی او در اوایل عصر به خانه من رسید، یک پیراهن دکمه دار یا شلوار خاکی رنگ نبود، بلکه یک دود، یک تی شرت لکه دار و ژولیده، و چند شورت بسکتبال به طرز ناراحت کننده ای پایین بود. او در ابتدا خوشایند به نظر می رسید. صحبت های کوچکی کردیم و او پیشنهاد کرد که دستگاه قدیمی ام را روی حاشیه بگذارم.
حالا من یک حلقه تقلبی می پوشم و وانمود می کنم که با یک دوست ازدواج کرده ام.
مردی که برای نصب ماشین ظرفشویی جدیدم استخدام کرده بودم، یک پیراهن دکمه دار در عکس پروفایلش پوشیده بود. او شرحی طولانی و پرمخاطب داشت که تجربیات و مجموعه مهارت هایش را توضیح می داد. بهتر از این، او نقدهای پنج ستاره ای داشت و آن روز برای نصب ماشین ظرفشویی من در دسترس بود.
بعد از اینکه به اشتراک گذاشتم که ازدواج نکردهام، یک دستکار باعث شد در خانهام احساس عجیبی کنم.
تنها چیزی که لازم بود یک ماشین ظرفشویی جدید، یک فوریت برای نصب آن، و یک عصر وحشتناک با یک تعمیرکار بود تا بفهمم باید یک حلقه روی آن بگذارم – یعنی یک حلقه تقلبی. اگرچه من از نظر فنی ازدواج نکرده ام، اما از نظر دنیای بیرون به نظر می رسد که هستم.
من خانه ام را طوری می کنم که انگار متاهل هستم
نویسنده.با حسن نیت از آنجلا حاتم
در حالی که چک من را گرفت و مرخصی گرفت، برگشت به من نگاه کرد و گفت: متوجه شدم که شما هیچ دوربین امنیتی در خانه خود ندارید. با آن، او احساس امنیت باقیمانده من را نیز با خود همراه کرد.
پنج ساعت بعد، بعد از اینکه از او خواستم برود، رفت. او توانایی من را برای پرداخت به او از طریق برنامه بسته بود و اصرار داشت که از طریق چک به او پرداخت کنم تا بخشی از پرداخت خود را به پلتفرم از دست ندهم.
عروسی های ساختگی من ممکن است افراطی به نظر برسند، و شاید هم باشند، اما برای من آنها از سر ناچاری زاده شده اند. من با احساس ناراحتی و ناامنی در خانه خودم تمام شده بودم.
همه چیز از زمانی شروع شد که ماشین ظرفشویی من باید نصب می شد
او به من گفت که حدود یک ساعت و نیم طول می کشد تا دستگاه قدیمی را بیرون بیاورم و دستگاه جدید را بگذارم. او شروع کرد به قرار ملاقات “اولین ملاقات” خطاب کرد و با در باز دو بار ادرار کرد. او از من نوشیدنی خواست. بعداً فهمیدم که او آب نمیخواست. مواقعی در طول ملاقات بود که من مطمئن نبودم کجای خانه من رفته است.