من یک مادر مجرد هستم که حلقه ازدواج تقلبی به دست می زند. دروغ گفتن در مورد وضعیت تاهلم باعث می شود احساس امنیت بیشتری کنم.

وقتی او در اوایل عصر به خانه من رسید، یک پیراهن دکمه دار یا شلوار خاکی رنگ نبود، بلکه یک دود، یک تی شرت لکه دار و ژولیده، و چند شورت بسکتبال به طرز ناراحت کننده ای پایین بود. او در ابتدا خوشایند به نظر می رسید. صحبت های کوچکی کردیم و او پیشنهاد کرد که دستگاه قدیمی ام را روی حاشیه بگذارم.

حالا من یک حلقه تقلبی می پوشم و وانمود می کنم که با یک دوست ازدواج کرده ام.

مردی که برای نصب ماشین ظرفشویی جدیدم استخدام کرده بودم، یک پیراهن دکمه دار در عکس پروفایلش پوشیده بود. او شرحی طولانی و پرمخاطب داشت که تجربیات و مجموعه مهارت هایش را توضیح می داد. بهتر از این، او نقدهای پنج ستاره ای داشت و آن روز برای نصب ماشین ظرفشویی من در دسترس بود.

بعد از اینکه به اشتراک گذاشتم که ازدواج نکرده‌ام، یک دست‌کار باعث شد در خانه‌ام احساس عجیبی کنم.

  • تنها چیزی که لازم بود یک ماشین ظرفشویی جدید، یک فوریت برای نصب آن، و یک عصر وحشتناک با یک تعمیرکار بود تا بفهمم باید یک حلقه روی آن بگذارم – یعنی یک حلقه تقلبی. اگرچه من از نظر فنی ازدواج نکرده ام، اما از نظر دنیای بیرون به نظر می رسد که هستم.

    من خانه ام را طوری می کنم که انگار متاهل هستم

    نویسنده.با حسن نیت از آنجلا حاتم

    • در حالی که چک من را گرفت و مرخصی گرفت، برگشت به من نگاه کرد و گفت: متوجه شدم که شما هیچ دوربین امنیتی در خانه خود ندارید. با آن، او احساس امنیت باقیمانده من را نیز با خود همراه کرد.

      پنج ساعت بعد، بعد از اینکه از او خواستم برود، رفت. او توانایی من را برای پرداخت به او از طریق برنامه بسته بود و اصرار داشت که از طریق چک به او پرداخت کنم تا بخشی از پرداخت خود را به پلتفرم از دست ندهم.

      عروسی های ساختگی من ممکن است افراطی به نظر برسند، و شاید هم باشند، اما برای من آنها از سر ناچاری زاده شده اند. من با احساس ناراحتی و ناامنی در خانه خودم تمام شده بودم.

      همه چیز از زمانی شروع شد که ماشین ظرفشویی من باید نصب می شد

      آنجلا حاتم

      ملاقاتی که با یک تعمیرکار برنامه ریزی کرده بودم، مرا از لبه خارج کرد.

      از من در مورد شوهرم و پدر پسرم هم پرسید. به ذهنم نرسید که دروغ بگویم، به او گفتم که ازدواج نکرده ام.

      اوضاع شروع به ناخوشایند شدن کرد

      من حلقه ازدواج دارم من عکس هایی از یکی از دوستان دانشگاهم دارم که در اطراف خانه پراکنده شده است. من یک عکس با قاب 40 در 40 اینچی از اولین عروسی برادرم دارم که به دیوار اتاق نشیمن تکیه داده است. من می گویم: «فقط وقت نداشتیم آن را قطع کنیم.

      اواخر غروب در یک شب بی‌نظیر گرم نوامبر، در آشپزخانه خانه‌ام، در حالی که اشک از گونه‌هایم سرازیر می‌شد، به عروسی تفنگ ساچمه‌ای‌ام گفتم: «باید». این یک ماجرای ساده بود – بدون مهمان، بدون لباس شیک، بدون کیک بزرگ، فقط چند بن و جری در یخچال و یک حلقه روی دستم.

      من در مورد شوهرم که امروز برای هزارمین بار در لوو حضور دارد حرف می‌زنم، زیرا به نظر نمی‌رسد چیزی را که برای پروژه‌اش نیاز دارد پیدا کند، یا اینکه با دوستانش بازی را تماشا می‌کند. او همیشه در جایی در جهان مضحک است، اما همیشه در راه خانه است، در هر زمان.

      داشتن شوهر چیزی نبود که من لزوماً می خواستم – اما متوجه شدم که به آن نیاز دارم.

      بعد از اینکه ماشین تعمیرکار مسیر من را پاک کرد، اتاق‌های خانه‌ام را از نظر قفل درها و پنجره‌ها بررسی کردم. با ADT تماس گرفتم و دوربین های امنیتی سفارش دادم. و به همسایه‌هایم، ابی و استیو، گفتم که در صورت بازگشت او مراقب باشند.

      وقتی صحبت از تعمیرکاران، تکنسین ها، شوینده های پنجره، سقف سازها، فروشندگان و به طور کلی افراد غریبه می شود، من کمتر اعتماد می کنم و بیشتر مراقب آن هستم. و اگرچه این یک برنامه کامل نیست، اما زمانی که قرار خدمت بعدی فرا می رسد، ازدواجم بیشتر خواهد شد.

      راس اضافه کرد که در حالی که سیستم‌های امنیتی، دوربین‌های زنگ در و سایر دستگاه‌ها منابع بسیار خوبی برای داشتن کیت ابزار امنیتی شما هستند، ارزش ایمنی فقط همسایه خوب بودن را نادیده نگیرید. راس گفت: “یک چیزی که فکر می کنم این روزها اغلب در فرهنگ ما نادیده گرفته می شود، داشتن یک رابطه کاری خوب با همسایگان است.”

      پس از صحبت با جیسون راس، یک کارآگاه پلیس در ایندیاناپولیس، برای من روشن شد که در مورد امنیت و امنیت من چقدر ساده لوح بوده ام – و اگرچه ایده داستانی من وحشتناک نیست، درخواست پشتیبان احتمالاً ممکن است باشد. راه حل بهتر راس گفت: “من فکر می کنم یک ابزار موثرتر این است که از یک دوست بخواهید در صورت حضور یک سرویس دهنده به محل اقامت شما، در کنار شما حضور داشته باشد.”

      اصل مقاله را در Insider بخوانید



      منبع

      او به من گفت که حدود یک ساعت و نیم طول می کشد تا دستگاه قدیمی را بیرون بیاورم و دستگاه جدید را بگذارم. او شروع کرد به قرار ملاقات “اولین ملاقات” خطاب کرد و با در باز دو بار ادرار کرد. او از من نوشیدنی خواست. بعداً فهمیدم که او آب نمی‌خواست. مواقعی در طول ملاقات بود که من مطمئن نبودم کجای خانه من رفته است.

      من یک مادر مجرد هستم.