من در اصل اهل نیوهمپشایر هستم اما از سال 2012 در ایرلند زندگی می کنم.
با این حال همه چیز گلگون نیست. یک صلیب به دیوار بیمارستان دولتی که در آن زایمان کردم آویزان شده بود و اکثر مدارس دولتی در ایرلند کاتولیک هستند.
سقط جنین در اینجا تا زمانی که فرزندم یک ساله نشده بود قانونی نبود. در آن زمان، دوستان آمریکایی من برای من متاسف بودند که من در چنین “کشوری عقب مانده” بارداری را سپری می کردم. البته، آن جداول خاص اکنون تغییر کرده است.
من نگران تیراندازی در مدرسه نیستم
اما بزرگترین تفاوت چیزی است که هر روز وقتی فرزندم را به مدرسه میآورم به آن فکر میکنم.
من در نیوهمپشایر بزرگ شدم، اما بیشتر دوران بزرگسالی خود را در ایرلند گذراندم. من اولین بار در سال 2012 به کانتی گالوی آمدم و قصد داشتم چند ماه در آنجا بمانم – اما پس از ملاقات با همسر سابقم، تقریباً هرگز آنجا را ترک نکردم.
مراقبت های بهداشتی اجتماعی چیزی بود که من فقط می توانستم در مورد آن در ایالات متحده آرزو کنم، اما در اینجا – حداقل برای والدین جدید – این یک واقعیت است. من یک سنت از جیبم برای مراقبت های زایمان یا پس از زایمانم پرداخت نکردم. دوستان من در ایالات متحده، حتی آنهایی که بیمه درمانی خوبی داشتند، پس از زایمان هزاران قبض دریافت کردند. بارداری من برنامه ریزی شده بود، اما می دانستم که اگر هنوز در کشور خود زندگی می کردم، نمی توانستم از پس این برنامه بربیایم.
این بزرگترین تفاوتی است که من در تربیت فرزند اینجا می بینم: هیچ تیراندازی مرگباری در مدرسه در ایرلند رخ نداده است. وقتی بچه ام را در مدرسه رها می کنم، فکر نمی کنم که آیا او می تواند روز را زنده بگذراند.
اکثریت قریب به اتفاق مراقبتهای من از جانب ماماها بود، نه پزشکان. در زایشگاهی که من و نوزادم اولین روزهای زندگی اش را در آن گذراندیم، احساس همبستگی واقعی داشتم – هم از طرف دیگر مادران روی تخت های اطرافم و هم از طرف تیم باتجربه ای که از ما مراقبت می کردند.
من یک معلم هستم. یک روز وقتی در کلاس درس به تنهایی نمره میدادم، صدای ناگهانی شنیدم. من فرض کردم که از ساخت و ساز است و به درجه بندی ادامه دادم، و سپس متوجه شدم که اگر در ایالات متحده بودم، در را قفل می کردم و زیر میزم پنهان می کردم.
من همچنین کمک هزینه جهانی کودک را دریافت می کنم – پرداخت ماهانه ای که به والدین هر کودک ایرلندی، صرف نظر از درآمد ارائه می شود. فرزند من هم کارتی دارد که به او اجازه می دهد بدون هزینه به پزشک ما مراجعه کند. وقتی تب خفیف یا علائم خفیف دیگری دارد، مجبور نیستم هزینه ویزیت دکتر را با نگرانیهایم در مورد سلامتیاش بسنجیم.
به عنوان یک بی ایمان، آن چیزها من را بسیار ناراحت می کند. برخی مدارس سکولار جدیدتر وجود دارد، اما آنها عمدتاً به مناطق شهری محدودتر هستند.
-
الان من یک مادر مجرد برای یک بچه 5 ساله هستم. من هر روز از مراقبت های بهداشتی عمومی، ایمنی اسلحه، و مراقبت از بچه ها، که در آن کشور به عهده ماما است، سپاسگزارم.
من مجبور نبودم برای تولد فرزندم چیزی بپردازم
وقتی بزرگ شدم، به من آموختند که ایالات متحده بهترین مکان برای زندگی در جهان است. اما وقتی از من پرسیده شد که آیا می خواهم خانواده ام را به خانه برگردانم، می گویم نه. حقیقت این است که من اینجا امن تر هستم و فرزندم هم امن تر است. هیچ چیز بیشتر از این مهم نیست.
وقتی او را در مدرسه رها می کنم، نگران نمی شوم که آیا قرار است تیراندازی شود.
پسر 5 ساله من اینجا به دنیا آمد و من هیچ هزینه ای برای تولدش ندادم.
اصل مقاله را در Insider بخوانید