درست در زمانی که وسیله فلزی پسرم با هیجان به شتاب جمع شده چسبیده بود، یک کودک 3 ساله زیبا و پرانرژی با دویدن از راه رسید و مشتاق پریدن بود. مراقبش فقط چند قدم پشت سرش بود و اسمش را صدا می زد.
در حالی که ترجیح میدهم پشت میز حیاط خلوتم بنشینم و بنویسم، دوستم ترجیح میدهد به مردان بزرگسال دیگر ضربه بزند و فوتبال را بگیرد و پاس کند. او به من گفت که هر روز ورزش می کند و در حال کار بر روی افزایش حجم است، در حالی که من سعی می کنم تا حد امکان کمتر ورزش کنم اما رویاهای بزرگی برای افزایش حجم دارم. ورزش مورد علاقه من پیاده روی است، در حالی که او در حال دویدن است. به نوعی، کار می کند.
جسیکا دلفینو یک خلاق چند خط فاصله است. او یک مجری برنامه، یک رهبر خلاق، یک خالق محتوای رسانه های اجتماعی، یک مادر، و مجری برنامه “گزارش مادر” در Pocono 96.7 FM است.
بعدازظهر که تصمیم گرفتیم برای سوار شدن به چرخ و فلک با پسرم به آنجا برویم، زمین بازی تقریباً خالی بود. من نوزاد تازه متولد شده ام را در هر دو دستم نگه داشتم، اما یک اپیفانی داشتم: می توانستم از پایم استفاده کنم.
در این سناریوها، والدین به صورت شفاهی همدیگر را احساس می کنند – تقریباً مانند یک مصاحبه نرم برای دیدن اینکه آیا می توانیم با هم دوست شویم. گاهی اوقات دلم نمی خواهد دوست پیدا کنم، اما بیشتر اوقات اژدهای جوزا در من نمی تواند جلوی آن را بگیرد. من فقط می خواهم دوست داشته باشم.
ما در مورد فواید چغندر و سایر نکات بهداشتی صحبت کردیم و با هم پیوند خوردیم. ما برنامههایی برای بازیها ریختیم و به همدیگر گفتیم که کجا زندگی میکنیم و در مورد شرکایمان اگر روزی ملاقات کنند.
-
این بی شباهت به قرار نیست، با این تفاوت که در حالی که شما مزایا و معایب دوستی با همبازی احتمالاً طولانی مدت فرزندتان را می سنجید، آنها را برای شریک زندگی خود نیز در نظر می گیرید.
ما شروع به گپ زدن کردیم و فهمیدم که او یک پدر خانه نشین است که شریک زندگی اش در یک مدرسه خصوصی در بخش مدیریت کار می کند. ما در مورد این و آن صحبت کردیم، همانطور که والدین اغلب در زمین بازی هنگام بازی بچه هایشان انجام می دهند.
ما متوجه شدیم که متضادهای قطبی هستند
او داستان خود را به من گفت: او در دوران دبیرستان آنطور که آرزو داشت فوتبال را جدی نمی گرفت، اگرچه در آن مهارت داشت و ممکن بود او را به جایی برساند، و حالا سعی می کرد دوباره با او ارتباط برقرار کند. رویای او.
ما دوست شدیم
این برای من جذاب بود – من دوست دارم داستان های مردم را بدانم، اما همچنین، چه زمانی یک مادر 46 ساله معمولی زمین بازی با یک بازیکن فوتبال 24 ساله دست و پنجه نرم می کند؟
زندگی ما کاملاً متفاوت است، اما از همراهی با یکدیگر در حالی که بچه هایمان بازی می کنند لذت می بریم.
او گفت: «بگذار فشار بیاورم»، و مرا مشاهده کرد که روی یک پا تعادلم را در حالت «بچه کاراته» برای حرکت دادن اسباببازی پارک در حالی که نوزادی را در آغوش گرفته بودم، نگاه میکردم.
من مادر یک کودک 6 ساله و یک نوزاد هستم و در 46 سالگی از ورزش کردن لذت نمی برم.
در همین حال، پسر 3 ساله او و من 6 ساله از همان لحظه ای که به یکدیگر چشم دوخته بودند، با هم دوست صمیمی شده بودند. آنها به سمت انرژی زیاد یکدیگر و تمایل به تعقیب یکدیگر در همه جا کشیده شدند. آنها می خندیدند و با خوشحالی برای هر چیز کوچک فریاد می زدند. تقریباً بدون هیچ کلمه ای، آنها تا جایی که می توانستند به هم نزدیک می شدند.
اصل مقاله را در Insider بخوانید