زنی که «باکرگی شاهزاده هری را گرفت» می‌گوید می‌توانست قبل از انتشار Spare به او هشدار داده باشد.

من در یک منطقه ساکت زندگی می کنم و وقتی یک ماشین عجیب و غریب از آنجا عبور کرد، به صحنه رسید، من فکر می کنم، “این است؟” نگران بودم که یک روز صبح از خواب بیدار شوم و دوربین های زیادی را بیرون خانه ام ببینم.»

خانم والپول گفت که “حدود پنج دقیقه” طول کشید. او اعتراف کرد که به شاهزاده با توجه به توضیحات او در کتاب، رنگی به پایین داده است.

شاهزاده هری که در آن زمان دانش آموز ایتون بود، دو سال و نیم قبل از طریق عشق مشترکشان به اسب، با خانم والپول، دستیار داماد در هایگرو، خانه پادشاه گلاسترشایر، آشنا شد.

او نوشت: «او خیلی از اسب‌ها خوشش می‌آمد و با من بی شباهت به یک اسب نر جوان رفتار می‌کرد.

او یک سینی از ده شات خرید – هر کدام پنج شات – که قبل از اینکه هری از او بپرسد که آیا می‌خواهد برای سیگار بیرون برود یا نه، آن‌ها را به اشتراک گذاشتند.

خانم والپول فاش کرد که از آن شب شاهزاده هری را ندیده و چیزی نشنیده است - مکس مامبی/ایندیگو

شاهزاده هری که در آن زمان دانش آموز ایتون بود، با خانم والپول، دستیار داماد در هایگرو آشنا شد – UK Press

او گفت که متوجه شده است که او از طریق یک پیام واتس اپ از یکی از دوستانش این “قسمت ناخوشایند” را توصیف کرده است و اعتراف کرده است که “سوررئال” بود که سرانجام افشا شد و “هراس” شروع شد و او را وادار کرد تا به دنبال مشاوره حقوقی باشد.

خانم والپول فاش کرد که از آن شب شاهزاده هری را ندیده و چیزی نشنیده است – مکس مامبی/ایندیگو

ساشا والپول، مادر دو فرزند، گفت که او و شاهزاده در گروه گسترده‌تری از دوستان نوجوانی که در مسابقات چوگان شرکت می‌کردند مشترک بودند - آنتونی جونز.

بین دو دوست فورا، آتشین، وهم بم بود. جرقه زد چون نباید این کار را می کردیم. او برای من “شاهزاده هری” نبود، این هری بود، دوست من، و اوضاع بد شده بود. کمی غیرقابل کنترل، فکر می‌کنم، به این معنا که نباید اتفاق می‌افتد، احساس شیطانی می‌کرد.

“اگر شما شخص دیگری نباشید خوب است. اما اگر من باشید، ناگهان احساس می کنید که دنیای شما کمی کوچکتر می شود.”

خانم والپول در مصاحبه‌ای مشترک با سان اند میل در روز یکشنبه گفت: “این داستان اوست و او حق دارد آنچه را که می‌خواهد بنویسد. او نام من را نبرد بلکه از افرادی که آن شب آنجا بودند، یا به سادگی بخشی از آن بودند، نام برد. آن حلقه اجتماعی، می‌توانست بفهمد که من بودم.

این حادثه در میخانه The Vine Tree در نورتون ویلتشایر در 21 ژوئیه 2001 رخ داد.

او گفت: “من فقط آن را در آنجا منتشر می کنم که می دانم.”



منبع

“احتمالا، هری می توانست قبل از انتشار در مورد آن فکر کند. اگر تلاش می کرد می توانست مرا پیدا کند.”

شاهزاده یک اسباب‌بازی پرشده میس پیگی که اوایل همان روز در پارک تورپ برده بود و یک کارت تولد کمدی به او داد.

ساشا والپول، مادر دو فرزند، گفت که او و شاهزاده در گروه گسترده‌تری از دوستان نوجوانی که در مسابقات چوگان شرکت می‌کردند مشترک بودند – آنتونی جونز.

او گفت: “من نمی فهمم چرا او به این جزئیات پرداخت. او می‌توانست بگوید باکرگی‌اش را از دست داده و آن را رها کرده است. اما او توضیح داد که چگونه این اتفاق افتاد – در مزرعه‌ای پشت یک میخانه.

در شب مورد بحث، خانم والپول هری را برای جشن تولد 19 سالگی به میخانه دعوت کرده بود.

او گفت که بسیاری از دوستان می‌دانستند که این اوست که احساس می‌کرد باید “قبل از اینکه کنترل من را در دست بگیرد، کنترل اوضاع را در دست بگیرد.”

هری جزئیات شبی را که باکرگی خود را از دست داد در کتاب خاطراتش Spare فاش کرد - پیتر نیکولز

“ما قصد انجام آن را نداشتیم – از قبل برنامه ریزی شده نبود و من نمی دانستم که او باکره است. هیچ حس باکره ای وجود نداشت – به نظر می رسید او می دانست که دارد چه می کند. سریع، وحشیانه، هیجان انگیز بود. هر دو مست بودیم اگر ما نبودیم این اتفاق نمی افتاد.»

هری جزئیات شبی را که باکرگی خود را از دست داد در کتاب خاطراتش Spare فاش کرد – پیتر نیکولز

در همین حال، روپرت اورت، بازیگر، مدعی شده است که شاهزاده هری در آن شب بکارت خود را از دست نداده است، بلکه در کشوری دیگر در مصاحبه با تلگراف به طعنه می زند که از هویت زن مورد نظر اطلاع دارد.

او افزود: “این حس شوخ طبعی اوست.” “(ما بخشی از) یک صحنه عظیم اسب بودیم و سیلی در یک زمینه اسبی اتفاق افتاد، کتاب تفسیر خنده‌داری از آن است. توصیف او دقیق است – شوک واقعی وقتی دیدم آنچه او نوشته بود چقدر درست بود. این چیزی بود که بیشتر از همه مرا به عقب برد.

این زوج هنگام بازگشت به میخانه برای جلوگیری از شناسایی از هم جدا شدند، اما خانم والپول مجبور شد روز بعد با یکی از دوستانش به میدان بازگردد تا کمربندش را پس بگیرد.

علیرغم دوستی آنها، او فاش کرد که از آن شب شاهزاده هری را ندیده و چیزی نشنیده است.

آن‌ها گروه وسیع‌تری از دوستان نوجوان داشتند که در همان مسابقات چوگان شرکت می‌کردند و توپ‌های شکار می‌کردند و اغلب در میخانه‌های محلی یا در کلوب H، لانه زیرزمین هری و ویلیام در هایگرو معاشرت می‌کردند.

خانم والپول گفت که اگر دوک او را فاش نمی کرد، هرگز صحبت نمی کرد، زیرا او “آن جور آدمی نبود” و افزود: “او با نوشتن در مورد آن، آن را به خانه من آورده است.”

شاهزاده هری که در آن زمان دانش آموز ایتون بود، با خانم والپول، دستیار داماد در هایگرو آشنا شد - UK Press

او در این کتاب او را به‌عنوان یک «زن مسن‌تر» توصیف کرد که جرقه بازی حدس‌زنی جهانی درباره هویت او را برانگیخت.

او از آن زمان دنیای اسب ها را عوض کرده تا راه پدرش را دنبال کند و راننده حفاری شود. او فاش کرد که به پدر و مادرش و همچنین شوهرش، ایان، راننده مسابقات اتومبیلرانی، در مورد ارتباط با هری اعتماد کرده است، اما آنها او را مخفی نگه داشته اند.

ساشا والپول، مادر دو فرزند، گفت که شاهزاده هری می‌توانست به او هشدار دهد که می‌خواهد جزئیات را در خاطراتش، اسپیر فاش کند.

دوک در آن زمان 16 ساله و خانم والپول 18 ساله بود و روز بعد 19 ساله شد.

او به یاد می آورد: “او شروع به بوسیدن من کرد. این پرشور و شدید بود. هر دوی ما می دانستیم. خیلی سریع از یک بوسه به زمین رفت.

“سواری سریع، بعد از آن او به کف من ضربه زد و مرا به چرا فرستاد. از جمله بسیاری از چیزهایی که در مورد آن اشتباه بود: این اتفاق در یک زمین چمنزار پشت یک میخانه شلوغ رخ داد.”

یک راننده حفار 40 ساله خود را به عنوان زنی معرفی کرده است که دوک ساسکس را در یک مزرعه گل آلود باکره کرده است و این ارتباط پنج دقیقه ای “وام بام” را به مدت 21 سال مخفی نگه داشته است.

خانم والپول گفت: “من این را به مدت 21 سال مخفی نگه داشتم. این کار را انجام دادم زیرا هری یک دوست بود، صرف نظر از اینکه او یک شاهزاده است یا نه. ادامه داد تا مردم مرا پیدا کردند.