خطر ریاست شورای امنیت روسیه بیش از آنکه در واقعیت باشد در اپتیک است. لاوروف وزیر امور خارجه می تواند از سکوی موقت خود برای ایستادگی استفاده کند، اما ناتوانی درونی شورای امنیت به این معناست که او نمی تواند کاری برای پیشبرد آرمان روسیه انجام دهد. به استثنای چین، سایر اعضای دائمی احتمالاً با کاهش سطح نمایندگی دیپلماتیک در زمانی که روسیه بر کرسی ریاست است، تحقیر خود را نشان خواهند داد. فقدان اختیارات لاوروف در شورا نشان دهنده به حاشیه رانده شدن کشورش است. جانشین یک ابرقدرت – هرچند بدخلق – دیگر حتی یک قدرت بزرگ هم نیست.
ژوئن گذشته – در روزی که سازمان ملل شمار تلفات غیرنظامی اوکراینی را تا کنون 9931 نفر در جنگ روسیه اعلام کرد – من در شورای حقوق بشر سازمان ملل نشسته بودم در حالی که سفیر روسیه از اسرائیل در مورد آخرین عملیات دفاعی آن در غزه انتقاد می کرد. چنین محکوم کردن ناعادلانه اسرائیل در شورای حقوق بشر امری رایج است و همه ما به ریاکاری کرملین عادت کرده ایم، اما چگونه فدراسیون روسیه می تواند با وجود تعلیق در آوریل سال گذشته از این شورا به عنوان یک پلت فرم بین المللی برای ضد غربی خود استفاده کند. ?
ما نمی دانیم که پشت درهای بسته چه توافقی صورت گرفته است، اما اگر شی جینپینگ به پوتین وعده سلاح و مهمات می داد، به دلیل ترس اطلاعاتی آمریکا، این برای تقویت مسکو نبود، بلکه برای دامن زدن به جنگی نیابتی بین چین و ایالات متحده بود. در واقع، شی این جنگ را با پیمان «دوستی بدون محدودیت» در آستانه تهاجم پوتین تشویق کرد، درست همانطور که پیمان مولوتوف-ریبنتروپ در اوت 1939 بین روسیه و آلمان، حمله هیتلر به لهستان را تضمین کرد.