روسیه ممکن است توسط همسایگانش بلعیده شود

مبارزان سپاه داوطلب روسیه

فقیرترین مناطق روسیه بیشتر از همه تحت تأثیر سربازی اجباری قرار گرفتند. تظاهرات ضد جنگ در داغستان، کلمیکیا و بوریاتیا برگزار شد و رهبران جمهوری ها علیه سربازی اجباری صحبت کردند. آنها احساس می کنند که بر اساس قومیت با آنها به عنوان شهروندان درجه دوم در مقایسه با ساکنان سن پترزبورگ یا مسکو رفتار می شود. افزایش تعداد تابوت هایی که از خط مقدم به شهرهای کوچک و روستاها تحویل داده می شود، شعله های آتش را بیشتر می کند. جنبش آزادی‌بخش به محض شعله‌ور شدن، می‌توانست مناطق متعددی را درنوردد و رژیم را تنها دارای سرزمین‌هایی می‌گذاشت که کاملاً با روایت روسیه همسو بوده و تمایلی به رهایی از سلطه امپراتوری نداشتند.

دولت اوکراین معتقد است که جاه طلبی های امپریالیستی روسیه باید با عدالت برای همه پایان یابد. این کشور جزایر کوریل و جمهوری چچن ایچکریا را به طور موقت توسط روسیه اشغال کرده است و از سیاستمداران تبعیدی اقلیت های ملی روسیه حمایت می کند. اوکراین اصرار دارد که برای دستیابی به صلح طولانی مدت در اروپای شرقی، نیروهای مسکو باید نه تنها کریمه و دونباس، بلکه ترانسنیستریا، آبخازیا، قره باغ کوهستانی را نیز ترک کنند. این یک رویای ایده آلیستی است، تقریباً غیرممکن، زیرا پوتین یک وجب زمین را مجانی نمی دهد. با این حال، مسکو عاقلانه خواهد بود که مراقب عقب خود باشد. ممکن است در نهایت آنچه را که کاشته است درو کند زیرا زمین های روسیه برای همسایگانش – و شهروندان مظلومش بسیار وسوسه انگیز است.

با روزنامه نگاری بریتانیایی برنده جوایز، افق دید خود را گسترش دهید. تلگراف را به مدت ۱ ماه رایگان امتحان کنید، سپس با پیشنهاد منحصر به فرد ایالات متحده ما از ۱ سال فقط با ۹ دلار لذت ببرید.



منبع

ژاپن اولین کشوری بود که پس از تهاجم گسترده به اوکراین در سال گذشته سکوت خود را شکست. توکیو درباره جزایر کوریل گفت که «کاملا غیرقابل قبول است که سرزمین‌های شمالی از زمان اشغال غیرقانونی آن‌ها توسط اتحاد جماهیر شوروی در 77 سال پیش، هنوز بازگردانده نشده باشد». آن الحاق منجر به اخراج ژاپنی‌ها از جزایر جنوبی شد و از آن زمان تاکنون، کشورها نتوانسته‌اند به سازش برسند. مذاکرات زمانی شکست خورد که پوتین نشان داد که مایل به تقسیم زمین نیست، بلکه فقط برای به دست آوردن زمین های جدید تمایل دارد.

مبارزان سپاه داوطلب روسیه

در لهستان، روایاتی وجود دارد که نشان می دهد روسیه منطقه کالینینگراد را در سال 1945 اشغال کرد و ورشو حق ادعای آن را دارد. ترکیه، آذربایجان، قزاقستان و حتی اوکراین نیز می توانند منافعی در رقابت برای سرزمین های روسیه داشته باشند. جنگنده های روسی که تحت پرچم اوکراین به منطقه بلگورود نفوذ کردند به پوتین یادآوری کردند که دیگران نیز می توانند «سرزمین های اولیه» خود را پس بگیرند. کیف قصد دارد مرزهای سال 1991 خود را بازگرداند و به جنگ پایان دهد. با این حال، چشم‌انداز روس‌های تبعیدی با تانک‌هایی که مناطق مرزی روسیه را به «جمهوری‌های ملی» تبدیل می‌کنند، به‌عنوان جبران خوبی برای اقدامات مسکو در دونباس تلقی می‌شود.

سپس چین شروع به ترسیم نقشه هایی کرد که بخشی از سیبری و منطقه خاور دور روسیه را به عنوان چینی اصلی مشخص می کرد. مناطق بزرگی از سرزمین چین در قرن نوزدهم به روسیه ضمیمه شد. پکن که قادر به بازپس گیری این سرزمین به روشی مسالمت آمیز نیست، توسعه اقتصادی در اطراف بایکال را دنبال کرده و به طور فعال زمین های نزدیک مرز را خریداری و اجاره کرده است.

در حالی که مسکو گسترش مرزهای اروپایی خود را دنبال می کند، خودمختاری های ملی در روسیه و رهبران تبعیدی آنها استعمارزدایی از روسیه را تصور می کنند و رویای تقسیم آن به 34 کشور مستقل را در سر می پرورانند. در حال حاضر، جنبش های آزادیبخش ملی به دلیل ظلم و آزار در داخل روسیه غایب هستند. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید، چندین منطقه از روسیه حاکمیت دولتی خود را اعلام کردند اما سکوت کردند. این مناطق دارای قوانین اساسی هستند که حاکمیت آنها را به عنوان ایالت های جداگانه بیان می کند و معاهدات تقسیم قدرت بر روابط آنها با مسکو حاکم است. این هنجارها “خفته” هستند، اما می توانند به محض اینکه رژیم ناتوانی خود را در تحت کنترل نگه داشتن امپراتوری نشان دهد، فعال می شوند.