اودسا، با ذخیره عظیم غلات و منابع حمل و نقل، هدف بسیار مطلوبی برای مسکو است. موشک های روسی از همان روزهای اول جنگ، شهر را ویران کردند. در ماه های مارس و آوریل، موشک ها ده ها غیرنظامی از جمله یک نوزاد دختر سه ماهه، کیرا گلودان، مادرش و مادربزرگش را کشتند.
بنابراین در حال حاضر، اودسا در یک حالت امیدوارانه زندگی می کند. سرلشکر آندری کوالچوک، فرمانده ارشد عملیات در جنوب، در ماموریت های حفظ صلح در لیبریا و یوگسلاوی سابق خدمت کرده است. اکنون کوالچوک و سایر مقامات نظامی با احتیاط از شهر محافظت می کنند و به مردم آن توضیح می دهند که چرا سواحل مین گذاری شده و بسته شده اند و دو بار در روز درباره جنگ به روز می شوند. رستورانها و ایوانهای کافههای شهر شلوغ هستند، و اگرچه آژیرهای حمله هوایی چندین بار در روز زوزه میکشند، در هر روز، بازدیدکنندگان میتوانند آهنگهای اوکراینی گروهی را در خیابان دریباسوفسکایا و موسیقی جاز که در باغ مینوازند بشنوند. خانه خانواده تولستوی.
داوطلبان دفاعی محلی – به رهبری آلبرت کوباکوف، مدیر کلوپ قایق بادبانی – با طولانی شدن جنگ تعدادشان بیشتر شد. صدها فعال پیوستند. مایا دیمرلی، فعال محلی گفت: «وقتی جنگ شروع شد، من به اینجا آمدم تا نشان دهم که تسلیم نمی شوم. او و گرودتسکایا گفتند که بزرگترین نگرانی در هفته اول جنگ این بود که مقامات شهر به اودسا خیانت کنند و آن را به روسیه تحویل دهند.