این چیزی است که جنگ در سال 2029 به نظر می رسد
AB: تردید من در مورد کاربرد زور توسط ایالات متحده در طول زمان قویتر شده است، و از خوانندگان دعوت میکنم تا از نقطهنظر امنیت ملی در کجا هستیم. من قویاً معتقدم که پس از پایان جنگ سرد، و به ویژه پس از 11 سپتامبر، نخبگان سیاست آمریکا به مسائل مربوط به جنگ بی توجه شدند. این نگرانیها به تفکر من کمک کرد و من به طور فزایندهای از غافل شدن مردم آمریکا عصبانی شدم، که به نخبگان سیاست اجازه داد تا اقدامات حماقت بزرگی را مرتکب شوند – اقداماتی که همچنان هزینههای وحشتناکی را برای ملت و کسانی که در یونیفرم خدمت میکنند، تحمیل میکنند.
ژست میهن پرستانه – پیچیدن پرچم به دور گرم شدن ما – توهین آمیز است زیرا بهانه ای برای نادیده گرفتن انگیزه های واقعی برای رفتن به جنگ است. خدا میداند که ما باید به کسانی که خدمت میکنند احترام بگذاریم، اما وقتی با این ژستها همراه میشود، فرصت مقابله با حقیقت سیاست ایالات متحده را از خود سلب میکنیم. پسر من در عراق کشته شد، اما مطمئناً ویتنام نمونه قبلی یک جنگ بسیار بد توصیه شده است. دولت بوش اظهار داشت که انتظار پیروزی سریع در عراق را داشتند که کشور را به یک دموکراسی تبدیل کند. این شواهدی است که نشان می دهد نخبگان سیاست ما از زمان ویتنام هیچ چیز یاد نگرفته اند و انگیزه ها باید مورد تردید قرار گیرد.
آیا انتظار دارید ترامپ در صورت تصاحب مجدد ریاست جمهوری، مسیر جدیدی را در سیاست دفاعی اتخاذ کند؟
بیشتر در The Daily Beast بخوانید.
آدرس ریورساید MLK به عنوان نقد نظامی گری و به عنوان نقد نژادپرستی خوانده شده است. و به حق. اما تاکید کینگ بر ماتریالیسم به عنوان یکی از “سه سه قلو غول پیکر” که ما باید با آن مقابله کنیم گم می شود. کینگ از آمریکاییها خواست تا در آینه نگاه کنند و بفهمند که چگونه تأکید بر مادیگرایی در واقع ادعای ما را مبنی بر جامعهای که از آزادی دفاع میکند، منحرف میکند. این ایده آل به معنای چیزی بیشتر از خرید چیز است. من به عنوان یک محافظهکار، مدتهاست که در مورد نحوه پرستش آزادی محتاط بودهام. و ما به عنوان آمریکایی مدام می گوییم که آزادترین مردم روی زمین هستیم. اما ما زمان کافی را صرف تفکر انتقادی در مورد معنای آزادی در زمان ما نمی کنیم.
چه کسی….می داند. به طور جدی. یعنی داره با یهودستیزها ملاقات میکنه! لعنتی مقدس اما باز هم نکته مهمتر این است که تغییراتی که ترامپ گفته بود ایجاد نشد. زمانی که او رئیس جمهور بود، دکترین ترامپ وجود نداشت، بنابراین من در دوره دوم ریاست جمهوری انتظار ندارم.
آره. زیرا اولین گام در پذیرش اینکه ما به رویکردی اساساً متفاوت در قبال امنیت ملی نیاز داریم این است که بپذیریم که همه چیز کار نمی کند. منظورم این است که ما یک جنگ 20 ساله در افغانستان داشتیم و دشمن رژیم منتخب ما را سرنگون کرد. خروج ما دیر شده بود. در همین حال، بحران اوکراین بهانه کاملی برای تشکیلات فراهم کرد تا افغانستان را فراموش کند و دوباره بر روسیه تمرکز کند.
بیایید به آنچه که من به عنوان موضوع کلی مقالات شما میدانم برگردیم: ایده آزادی آمریکا. در ستونی با عنوان «جنگهای ابدی»، از پسرتان که در عراق کشته شد نام میبرید، و این سخن رایج را زیر سؤال میبرید که سربازان آمریکایی برای «آزادی» ما میجنگند و میمیرند. شما پیشنهاد می کنید که ایالات متحده اغلب به دلایلی غیر از آزادی جنگ می کند. اینها شامل «نفت، سلطه، غرور» و غیره است.
اصطلاح “قرن آمریکایی” در سرمقاله ای توسط هنری لوس در فوریه 1941 سرچشمه گرفت. این اصطلاح ادعاهای گسترده ای در مورد ظرفیت آمریکا برای همسویی جهان با ارزش های ما داشت. اکنون بسیاری از مردم از این اصطلاح برای اشاره به قرن بیستم استفاده می کنند، اما واقعاً با جنگ جهانی دوم آغاز می شود. آن زمان بود که ما تعهد غیرقابل برگشتی برای نظامی کردن رهبری جهانی گرفتیم. کاربرد آن چارچوب ناپدید شده است و ما باید آن را رها کنیم. مشکل این است که نخبگان سیاست آمریکا نمی توانند نظمی بین المللی را تصور کنند که در آن ایالات متحده از اولویت برخوردار نباشد – اولویت اقتصادی، اولویت نظامی، اولویت فرهنگی. کنار گذاشتن این مفهوم برای رفاه کشور ما بسیار مهم است. بنابراین عنوان کتاب من به معنای خداحافظی با انتظارات مداوم از برتری جهانی است.
آیا این بدان معناست که شما با سیاست ما در ارائه سلاح به اوکراین مخالف هستید؟
خوب، جنگ در اوکراین در پارادایم جدید نقش دارد. پارادایم جدید این ایده است که «رقابت قدرت بزرگ» قرن بیست و یکم را تعریف خواهد کرد. این عبارت در درجه اول به رقابت با چین اشاره دارد. اما برای کسانی که این ایده را ترویج می کنند، به نظر می رسد فعالیت جنایتکارانه رژیم پوتین تأیید می کند که رقابت قدرت های بزرگ منجر به جنگ خواهد شد. و من می گویم “به نظر می رسد” زیرا ما در مورد تهدیدی که روسیه پوتین واقعاً ایجاد می کند اغراق کرده ایم. من قبل از اوکراین معتقد بودم که روسیه به استثنای سلاح های هسته ای، خطر زیادی برای ایالات متحده ایجاد نمی کند.
باسویچ که یک مورخ نظامی، افسر سابق ارتش و پروفسور بازنشسته در دانشگاه بوستون است، اصرار دارد که او محافظهکار است (“جمهوری خواه نیست، حزب جمهوری خواه محافظه کار نیست”) و برخی از نوشته های اولیه او در مجلات دست راستی مانند محافظه کار آمریکایی. با این حال، انتقاد مستمر و قاطع او از گرم شدن ایالات متحده در طول سالها، او را عمدتاً برای چپگرایان محبوب کرده است و مقالات او اکنون اغلب در مجلاتی مانند ملت و Alternet.org. (او همچنین مقالاتی را با The Daily Beast ارائه کرده است.)
آیا می توانید دکترین بایدن را شناسایی کنید؟ و آیا دکترین ترامپ برای این موضوع وجود داشت؟
کتاب جدید اندرو باچویچ، درباره ریختن یک گذشته منسوخ: خداحافظی با قرن آمریکایی، مجموعه ای از مقالات است که هدف تازه ای را به سمت هدفی می کشد که او برای دو دهه به آن حمله کرده است: تشکیلات امنیت ملی ایالات متحده. این مقالات که در دوران ریاست جمهوری ترامپ و بایدن نوشته شده اند، بر سیاست های دفاعی این دولت ها تمرکز دارند. آنها در ابتدا در TomDispatch.comیک مجله اینترنتی مستقل که به پوشش «جنگهای همیشگی» آمریکا اختصاص دارد.
ترامپ برای داشتن دکترین بیش از حد نامنظم بود. به نظر میرسید که او و دولتش در حالی که پیش میرفتند در حال اتخاذ سیاستهایی بودند. من فکر می کنم دکترین بایدن وجود دارد. تمرکز آن بر انتظار رقابت کیهانی بین دموکراسی و اقتدارگرایی است که در آن بر عهده ایالات متحده است که اردوگاه دموکراتیک را رهبری کند. اگر به نظر می رسد مانند جنگ سرد یا جنگ جهانی دوم، اینطور است. بایدن معتقد است که قرن آمریکایی نمی تواند پایان یابد و هدف دولت او طولانی کردن آن است. این ممکن است در مورد بسیاری از آمریکایی ها طنین انداز شود و مطمئناً با دستگاه امنیت ملی بازی خوبی دارد زیرا رشد مداوم هزینه های نظامی را تضمین می کند. اما به طور دقیق مجموعه ای از تهدیدات در حال تغییر ما را در نظر نمی گیرد.
نه، حمایت غرب از اوکراین مناسب است. اما ای کاش بقیه اعضای ناتو به جای اینکه ایالات متحده رهبری را بر عهده بگیرد، تلاش بیشتری می کردند. ما نگرانی های دیگری داریم. یکی از آنها بحران اقلیمی است که به آن به عنوان یک فکر بعدی تلقی می شود و بحران داخلی ما بزرگترین مشکلی است که با آن مواجه هستیم. نیاز شدیدی به بازگرداندن ظاهری از وحدت ملی وجود دارد. برای مثال، رویدادهای 6 ژانویه بیش از هر چیزی که ولادیمیر پوتین قادر به انجام آن است، به استثنای سلاحهای هستهای، سلامتی ما را تهدید میکند.
ترامپ و بایدن چه رویکردی برای پایان دادن یا طولانی کردن «قرن آمریکایی» در پیش گرفتند؟
مطلع باشید و دسترسی نامحدودی به گزارش های بی بدیل Daily Beast داشته باشید. اکنون مشترک شوید.
بزرگترین اسکوپ ها و رسوایی های Daily Beast را مستقیماً در صندوق ورودی خود دریافت کنید. ثبت نام کن.
در «فراتر از دونالد ترامپ» به سخنرانی کلیسای ریورساید مارتین لوتر کینگ و انتقاد او از ماتریالیسم آمریکایی استناد می کنید. پیام شما این است که آمریکایی ها آزادی را مصرف بی حد و حصر بدون توجه به منافع عمومی تعریف کرده اند. این امر باعث گرم شدن ما می شود زیرا برای ادامه مصرف نیاز به حفظ منابع داریم.
عنوان فرعی کتاب شما «وداع با قرن آمریکایی» است. معنی آن چیست؟
شما بیش از دوازده کتاب در مورد سیاست دفاعی ایالات متحده تألیف کرده اید. با این کتاب چه می گویید که قبلاً نگفته اید؟
ارتش 1 درصد: اندرو باسویچ درباره چگونگی از دست دادن ارتش آمریکا
اما بایدن و ترامپ ما را از افغانستان خارج کردند. آیا به آنها اعتبار می دهید؟
آیا می گویید که پس از خروج ما از افغانستان، پنتاگون گفت: “حالا بیایید با چرخش به سمت اوکراین جنگ ها را ادامه دهیم.”
در حالی که مضامین اصلی او ثابت مانده است – پنتاگون رویکرد خطرناک جنگ سرد منسوخ شده ای را برای امنیت ملی حفظ می کند، مجتمع نظامی-صنعتی مثل همیشه قدرتمند است – این کتاب او را درگیر مفاهیم جدیدی می بیند: برای مثال، رقابت قدرت بزرگ به عنوان پارادایم جدید. و نیاز آمریکا به بازنگری ایده آزادی. اخیراً با باسویچ تلفنی صحبت کردم تا درباره کتاب جدید او، سیاستهای ترامپ و بایدن، و اینکه چرا موعظههای MLK مثل همیشه مرتبط هستند، صحبت کردم.