جانلی گفت: «یاسمین میتواند از یک روز آبگرم استفاده کند. او میتوانست از ماساژ و ماسک صورت و همه این موارد استفاده کند. او استرس زیادی دارد و برایش خوب است که بتواند حداقل یک روز آرام بگیرد.»
نتوانست جمله را تمام کند. سانتانا وقتی در مورد مادرش صحبت میکند احساساتی میشود و سعی میکند خواهر و برادر کوچکترش را از این مکالمات محافظت کند.
جانلی سانتانا، 18 ساله، سمت راست، و خواهر بزرگترش یاسمین، در مرکز، سعی می کنند تا جایی که ممکن است کودکی معمولی برای خواهر کوچکترشان جاسلین در سمت چپ و سایر خواهران و برادرانشان ایجاد کنند.
چگونه برای کمک به
تبدیل شدن به یک مراقب تمام وقت برای خواهر و برادرهایش باعث شد یاسمین با عجله بزرگ شود، اما سال آخر و تجربه بالقوه دانشگاه را از او گرفت.
من نتوانستم آنها را از هم جدا کنم، آنها لیاقت این کار را ندارند. یاسمین گفت: ما قبلاً چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته ایم.
جانتونی سانتانا، 6 ساله، و کوچکترین خواهر و برادرش، در حالی که آنها تلویزیون تماشا می کنند، با خواهرش جانابلا، 7 ساله، معاشرت می کند.
سرانجام، در ماه مه 2022، دادگاه وابستگی به او سرپرستی دائمی خواهر و برادرش را اعطا کرد.
اما در آگوست 2020، در طول همه گیری، فداکاران مادر بزرگ در اثر نارسایی قلبی درگذشت و پنج خواهر و برادر بدون نظارت باقی ماند. یاسمین به پدرشان که در اورلاندو زندگی می کند، رسید و از او پرسید که آیا می تواند آنها را بپذیرد. سانتانا گفت که او ابتدا کمی کمک کرد، اما گفت که نمی تواند تمام وقت به آنها اهمیت دهد. او هیچ صلاحیت قانونی بر خواهر و برادرهایش نداشت، بنابراین به موانعی برخورد کرد زیرا نمی توانست از طرف آنها برگه های مدرسه یا پزشکی را امضا کند.
سانتانا گفت: “برای من مهم است که برای آنها اینجا باشم، به آنها عشق نشان دهم، هر کاری که یک مادر باید انجام دهد انجام دهم.” من سعی می کنم مطمئن شوم که آنها نگران نباشند. اونا بچه هستن من می خواهم آنها بچه باشند و یک کودکی معمولی داشته باشند. سعی میکنم به آنها عشق نشان دهم تا به دنبال عشق یا توجه نباشند و کارهای بد انجام ندهند. سعی میکنم بهترین باشم، الگو باشم و نبود مادرمان را پر کنم.»
چگونه کمک کنیم: کتاب آرزوها سعی دارد امسال به این خانواده و صدها نیازمند دیگر کمک کند. برای اهدا، به طور ایمن در MiamiHerald.com/wishbook پرداخت کنید.
جانلی ایده دیگری برای هدیه دادن به خواهرش دارد.
تانیا رودریگز، مدیر اجرایی Voices for Children که سانتانا را برای کتاب آرزوها نامزد کرده است، گفت: “شما چیزهای زیادی را در مورد پرونده های ما می بینید، کودک بزرگتر همیشه باید به نقش والدین قدم بگذارد، و این خیلی کوچک شروع می شود و خیلی اوقات اتفاق می افتد.” برنامه «معمولاً یک دانشآموز کلاس ششمی دارید که میداند چگونه شام درست کند و خواهر و برادرها را به رختخواب ببرد، زیرا هیچ بزرگسالی در اطراف نیست. این در مورد یاسمین صدق می کند، اما ابتکار او و اینکه چقدر سریع اقدام قانونی انجام داد تا اطمینان حاصل شود که این بچه ها همه در کنار هم می مانند، برای من بسیار تاثیرگذار است، زیرا سیستم مراقبت از خانواده پیچیده است و او آن را دنبال کرد و از خود و او حمایت کرد. خانواده، موفق بود… او واقعاً برجسته بود.»
با وجود مشکلات خانوادگی، رها شدن توسط مادرشان چیزی است که هیچ یک از آنها آمادگی لازم را نداشتند. ناگهان، سانتانا به جای نگرانی در مورد درخواست های کالج و رویای جشن و فارغ التحصیلی، مجبور شد بفهمد که چگونه می تواند به مراقبت از خواهر و برادرهایش کمک کند – جانلی، جازلین، جانابلا و جانتونی، که در آن زمان فقط 2 سال داشت.
جانلی زنگ ساعت خود را برای ساعت 5 صبح تنظیم می کند، خود را برای مدرسه آماده می کند، سپس خواهر و برادرها را در ساعت 6 صبح بیدار می کند. آنها حوالی ساعت 6:50 صبح از در بیرون هستند و قبل از رفتن به دبیرستان آنها را به مدرسه ابتدایی می برد. بچه ها تا ساعت 5 بعد از ظهر یا 6 بعد از ظهر در مراقبت های بعدی می مانند
▪ برای اطلاعات بیشتر، با شماره 305-376-2906 یا ایمیل [email protected] تماس بگیرید.
یاسمین و جانلی رویای راه اندازی یک شرکت برنامه ریزی برای پخت و پز و مهمانی به نام “Sisters Sweet Creations” را در سر می پرورانند. جانلی دوست دارد کیک پاپ و سیب های شیرین درست کند. یاس دوست دارد تزئین کند. آنها یاد گرفتهاند که بر حسب ضرورت، جشنهای تولد را با بودجه محدود برنامهریزی کنند و میخواهند گزینههای بودجهای را برای سایر والدین فراهم کنند.
اگرچه او در آن زمان تنها 20 سال داشت، اما به مقامات DCF گفت که میخواهد قیم قانونی چهار خواهر و برادرش شود. او نمیخواست آنها تحت سرپرستی قرار گیرند. او نمی خواست آنها از هم جدا شوند. قبل از مرگ مادربزرگش، یاسمین به او قول داد که اجازه نخواهد داد بچه ها از هم جدا شوند.
او گفت: “سال آخرم برایم سخت بود، و آنطور که باید روی مدرسه تمرکز نمی کردم.” «وضعیت خانوادگی روی من تأثیر گذاشت. من نتوانستم برای فارغ التحصیلی روی صحنه بروم، اما بعد از مدرسه تابستانی فارغ التحصیل شدم. می خواستم باعث افتخار مادربزرگم باشم. این موفقیت بزرگی بود، زیرا پدر و مادرم نتوانستند فارغالتحصیل شوند، بنابراین من اولین نفر بودم.»