قسمت تاریک داستان عاشقانه مگان و شاهزاده هری در کتاب جدید شرح داده شده است

خود عروسی موفقیت آمیز بود. اما بعد چه شد؟ به طور سنتی، این نقطه ای بود که در آن از عروس جدید انتظار می رفت یک گام به عقب بردارد و نقش حمایتی را بر عهده بگیرد. اما مارکل همیشه آرزوی ستاره شدن را داشت. او می خواست تبلیغات خود را مدیریت کند و هر فرصت جدیدی – خیریه یا تجاری – ایجاد می کرد را دنبال کند.

بوئر گزارش می‌دهد که مارکل از او پرسید که آیا روزنامه‌نگار می‌تواند این بازیگر را با شاهزاده تنظیم کند.

«انتقام: مگان، هری و جنگ بین ویندزورها» نوشته تام باور؛ کتاب آتریا (464 صفحه، 25.99 دلار)

مثل یک افسانه بد بود: شاهزادگان و پریشان.

باوئر اعتراف می کند که با این حال، او یک نقطه قوت منحصر به فرد دارد: او می نویسد: «خوشبختی»، ناتوانی در احساس گناه.



منبع

مارکل سرگرم نشد و به آنها اطلاع داد.

پس از آن، مادربزرگش، ملکه، او را برای یک ملاقات خصوصی احضار کرد. تایمز گزارش داد: «او محکم در جای خود قرار گرفت.

هری گوش نکرد

ازدواج دوام نیاورد اما توماس به دختر جدیدش علاقه داشت – تام جونیور، پسرش از ازدواج قبلی، گفت: “تمام زندگی اش، شاهزاده خانم کوچکش.” وقتی دوریا با تجارت مد خود سفر کرد، توماس حضانت کامل را بر عهده گرفت. مگان 9 ساله بود.

هری تمام مدت به دنبال نامزدش بود. “آنچه مگان می خواهد، مگان به دست می آورد!” بالاخره فریاد زد

با موفقیت «Suits»، او برخی از تبلیغات تلویزیونی کانادا را انجام داد و جایی برای تبلیغ یک موسسه خیریه مسیحی یافت. سپس، مارکل در تابستان 2016، در جریان یک آشپزی “Suits” در لندن، با یک تبلیغ کننده مد آشنا شد که دوست دوران کودکی هری بود.

یک هری که هنوز در حال نابودی است، مارکل را برای یک آخر هفته در کشور دعوت کرد تا با دوستانش ملاقات کند. خوب پیش نرفت او یک یانک دو نژادی، لیبرال و فمینیست بود. آن‌ها بریتانیایی‌های سفیدپوست، ثروتمند و محافظه‌کار بودند که به شکار، سوارکاری، مشروب‌خوری و شوخی‌های نادرست سیاسی علاقه داشتند.

همانطور که می دانیم، هری خواستگاری کرد و او پذیرفت. پس از اعلام رسمی، دومین انفجار خوب در مطبوعات رخ داد. اما در خصوصی، خانواده محتاط ماندند. عموی هری، چارلز، برادر دایانا، به او گفت که عجله نکن. برادر بزرگتر ویلیام از او خواست “دختر را بشناسد.”

بوئر می گوید: «خانواده سلطنتی از یک معتاد رسانه ای مصمم برای سوء استفاده از موقعیت جدید او استقبال کرده بودند.

در نهایت یک قرار ملاقات در یک باشگاه خصوصی لندن ترتیب داده شد. وقتی مارکل با نفس نفس به نماینده خود گفت، زن تعجب نکرد. نماینده گفت: “من فهمیدم که او از کجا می آید.” “رویای او برای کیف کردن یک شاهزاده حتی در یکی از وبلاگ های قدیمی او نوشته شده بود.”

داستان مگان مارکل و شاهزاده هری به عنوان یک داستان عاشقانه آغاز شد. اما جایی در طول راه، به مشاجرات آزمایشی و دشمنی های خانوادگی تبدیل شد. “انتقام” تام بوئر وارد جزئیات زشت می شود.

پس از کالج، مارکل به تست های بی پایان هالیوود رفت. عده کمی نتیجه دادند. او یکی از مهمانداران برنامه «معامله یا بدون معامله» بود. او یک وبلاگ ناشناس به نام «بازیگر کار» راه‌اندازی کرد و از اینکه باید «بازیگران را با بوی بد بوسه ببوسد» شکایت کرد. او با یک تهیه کننده جوان آشنا شد و با او ازدواج کرد.

این وصلت – یک “ازدواج آغازین”، بوئر اسنایپ – دوام نیاورد. اما مارکل قبلاً بخشی از “Suits” را دریافت کرده بود. مشخصات او افزایش یافت، او شروع به تعقیب معاملات تایید و کنسرت های سخنگویی کرد. او همچنین شروع به فاصله گرفتن از پدر و گذشته خود کرد. دوستانی که سعی کردند در تماس باشند متوجه تغییر شدند.

———

وقتی هری به ویلیام گفت که آنها باید بیشتر به مگان احترام بگذارند، ویلیام به سختی عقب نشینی کرد و به دلیل ناآگاهی عمدی خود از پروتکل و بی ادبی با کارکنانش استناد کرد. باور گزارش می‌دهد: «رفتار مگان، او به هری گفت، غیرقابل قبول بود.

پس از به هم خوردن مهمانی، دوستان هری به سرعت به یکدیگر پیامک دادند. اومگ چی؟ “یک کابوس کامل.”

روزنامه های بریتانیایی شروع به تحقیق در مورد ریشه های آمریکایی مارکل کردند. این پوشش به اسنوب و حتی نژادپرستانه تبدیل شد. روزنامه ها گزارش دادند که پدرش در آپارتمانی کهنه در هالیوود زندگی می کرد. آنها ادعا کردند که مادرش از محله های فقیر نشین آمده است. آنها از خواهر ناتنی مارکل نقل کردند که او را “یک کوهنورد اجتماعی با نقطه نرمی برای زنجبیل” خطاب کرده است.

این قرار موفقیت آمیز بود و مارکل و هری مرتباً یکدیگر را می دیدند. چهار ماه پس از اولین قرار این زوج، ساندی اکسپرس این خبر را منتشر کرد. بوئر می نویسد: «رسانه های بریتانیا به وجد آمدند. تایمز گزارش داد: «او شادتر از سال‌های متمادی بوده است.»

برنامه های عروسی جلو رفت. اصطکاک هم همینطور. کارکنان کاخ شکایت کردند که مارکل بی ادب و خواستار بود. خواهر ناتنی اش قبلاً به او لقب «پرنسس پوشی» داده بود.

ماه عسل با مطبوعات کوتاه بود.

پدرش گرسنگی او را برای جلب توجه کرد، برای درس بازیگری و کلاس باله و نورپردازی نمایش های مدرسه اش هزینه کرد. او هزینه کالج را نیز پرداخت کرد – 45000 دلار در سال برای تحصیل درام در نورث وسترن – و به او کمک کرد تا بعد از فارغ التحصیلی با یک مکان شخصی و یک ماشین دست دوم راه اندازی کند. حتی هزینه بنزین را هم پرداخت کرد.

روزنامه‌نگاران شروع به مقایسه دو زوج سلطنتی جوان کردند – و متوجه شدند که جفت جوان‌تر می‌خواهند. این فقط خشم مارکل را تغذیه کرد. باور می‌گوید: «او از مقایسه با کیت بی‌شکایت متنفر بود. فاصله بین دو برادر بیشتر شد.

او قبلاً از کانون توجه لذت می برد. باور می نویسد: در جشن تولد یکی از دوستانش، «مگان در حالی که روی یک پتوی قرمز نشسته بود و یک تاج طلایی به سر داشت، فیلمبرداری شد. او پس از تماشای نوار عروسی افسانه ای پرنسس دایانا، به دختران دیگر دستور داد تا در برابر «عالی سلطنتی» او تعظیم کنند.

بیش از 17 میلیون نفر این عروسی را تماشا کردند. جورج کلونی، اپرا وینفری و سرنا ویلیامز در این مراسم حضور داشتند. تنها یکی از بستگان مارکل که آمد مادرش بود. پدرش، سخنگوی کاخ، توضیح داد که برای سفر خیلی بیمار بود. سخنگو اضافه نکرد که پدر و دختر دیگر صحبت نمی کنند.

او سالها بعد وقتی مارکل برای دانشجویان کلاس کارگر سخنرانی کرد و گفت که مشکلات مالی آنها را درک می کند، شگفت زده می شد. پدرش به مطبوعات گفت: «متاسفم، اما این کاملاً نادرست است. من هر پنی از شهریه او را پرداخت کردم و صورت‌حساب بانکی را برای اثبات آن دارم.»

این زوج از آن زمان در کالیفرنیا ساکن شدند، جایی که وقت خود را در معاملات تجاری چند رسانه ای، یک بنیاد خیریه و دو فرزند کوچک خود می گذرانند. و چه چیزهایی را در انگلستان به جا گذاشته اند؟ بوئر اصرار دارد که فقط احساسات بد است. او به سردی مارکل را به عنوان یک “اپورتونیست بی رحم” خلاصه می کند.

هری عصبانی شد. مارکل ویران شده بود. روزهای تاریکی در پیش بود – و او بعداً گفت، افکار خودکشی. در سال 2020، این زوج به این نتیجه رسیدند که تنها کاری که باید انجام دهند این بود که به همه چیز پشت کنند. هری اعلام کرد که آنها از هر نقشی به عنوان “خانواده سلطنتی شاغل” صرف نظر می کنند.

شروع مارکل اشاره ای به درام بین المللی در آینده نداشت. او در سال 1981 در لس آنجلس متولد شد، دختر توماس مارکل، 37، و دوریا، 24 ساله. توماس سفید پوست بود، یک کارگردان نور در تلویزیون. دوریا سیاه بود، یک روح آزاد که تلاش می کرد خود را به عنوان یک طراح تثبیت کند.

بر سر منوی عروسی، موسیقی و لیست مهمانان دعوا شد. گفت‌وگو با کیت میدلتون، خواهر شوهر مارکل، با گریه‌های کیت به پایان رسید، زیرا این دو بر سر لباسی که کیت 3 ساله قرار بود بپوشد، بحث کردند.

او فکر می کند که می داند چه کسی را نیز مقصر بداند. اگرچه عنوان کامل کتاب «انتقام: مگان، هری و جنگ بین ویندزورها» است، مارکل موضوع واقعی کتاب است – و هدف نویسنده بداخلاق آن.

یکی از آنها گفت: “لحن صدای او، رفتارش، نحوه خندیدنش، دیگر برای من واقعی به نظر نمی رسید.” “مثل یک چراغ خاموش بود.”

او هرگز قصد نداشت حرفه خود را رها کند و عضوی وفادار خانواده شود.