دوست شهادت می دهد که کارول درست پس از حمله ترامپ با او تماس گرفته است

لیدز گفت: بله، البته. همکار جدید او خود را دونالد ترامپ معرفی کرد. او گفت: من نمی دانستم او کیست.

اوایل روز، بیرنباخ در مورد تماس تلفنی که از کارول در سال 1996 دریافت کرد شهادت داد. بیرنباخ به یاد می آورد که کارول گفت: “شما باور نمی کنید که چه اتفاقی برای من افتاده است.”

این مقاله در ابتدا در NBCNews.com منتشر شده است



منبع

یکی از دوستان قدیمی ای. جین کارول روز سه شنبه در دادگاه فدرال شهادت داد که نویسنده “دقایقی” پس از ادعای تجاوز دونالد ترامپ به او در یک فروشگاه بزرگ منهتن با او تماس گرفت، در حالی که یک وکیل رئیس جمهور سابق به قاضی گفت که موکلش قبول نمی کند. غرفه.

پس از پایان شهادت، لیدز از کارول در خارج از دادگاه حمایت کرد و به خبرنگاران گفت: “داستان او برای من صادق است.”

او گفت که مدتی با هم گپ زدند و بعد از خوردن غذا ناگهان “سعی کرد مرا ببوسد” و شروع به گرفتن سینه او کرد. لیدز گفت: «مثل اینکه او 40 میلیون دست داشت.

بیرنباخ، نویسنده ای که اخیراً با ترامپ مصاحبه کرده است، کارول را “بی نفس، نفس گیر” و “احساسی” توصیف می کند.

او گفت که داوطلبانه شهادت می‌دهد، حتی با وجود اینکه در اولین حمایت از حساب کارول در سال 2019، مورد نفرت آنلاین قرار گرفته بود.

او گفت که تا سال 2016 هرگز به کسی نگفت که به نظر می رسید او یک هدف واقع بینانه به ریاست جمهوری داشته است.

تاکوپینا پاسخ داد: “درست است. البته.”

او گفت که در حالی که به نظر می رسید حمله ادعایی “برای همیشه” ادامه داشته است، احتمالا “چند ثانیه طول کشیده است.” او گفت که توانسته از ترامپ جدا شود و به صندلی مربیگری خود بازگشت.

برنباخ گفت: «پس از خواندن گزیده‌ها، با او تماس گرفتم و به او گفتم چقدر شجاع است.

لیدز شهادت داد که حادثه ادعایی در سال 1978 یا 1979 در پروازی به نیویورک رخ داده است. او گفت که در اتوبوس نشسته بود که مهماندار هواپیما از او پرسید که آیا می‌خواهد به کلاس اول برود.

پس از اینکه وکیل گفت ترامپ شهادت نخواهد داد، کاپلان به تاکوپینا گفت: «این تماس اوست. “تو می فهمی. من این را می فهمم. او این را می فهمد، درست است؟” قاضی پرسید

جسیکا لیدز، یک دلال بازنشسته سهام 81 ساله که مدعی است ترامپ در اواخر دهه 1970 او را در یک هواپیما دست زده است، روز سه شنبه نیز شهادت داد.

برنباخ گفت: “به من قول بده که دیگر هرگز در این مورد صحبت نخواهی کرد و به کسی نخواهی گفت” و من به او قول هر دوی اینها را دادم.”

ترامپ که در زمان انتشار کتاب رئیس جمهور آمریکا بود، ادعاهای کارول را رد کرده و آنها را یک “فریب” و “کار فریبکار” خواند.

بیرنباخ در دادگاه منهتن به اعضای هیئت منصفه گفت: «صدای او همه کارها را انجام می‌داد، جایی که کارول از ترامپ به اتهام افترا و افترا شکایت می‌کند.

تصویر: لیزا برنباخ (ست ونیگ / AP)

برنباخ گفت که او پیشنهاد داده بود که کارول را به ایستگاه پلیس اسکورت کند، اما قبل از اینکه برنباخ عهد کند که آنچه را که به او گفته بود به دیگران نگوید، از رفتن خودداری کرد.

در همان روزی که لیزا برنباخ مکالمه تلفنی با کارول را در سال 1996 پس از حادثه ادعایی توصیف کرد، جو تاکوپینا، وکیل ترامپ به لوئیس کاپلان قاضی منطقه ای ایالات متحده گفت که ترامپ شهادت نخواهد داد.

او همچنین گفت که حضور در جایگاه شاهد “اعصاب خردکن” است. او گفت: “این سرگرم کننده نیست، و امیدوارم هرگز مجبور نباشم دوباره داستان را تعریف کنم.”

ترامپ اظهارات لیدز را تکذیب کرده است و او پس از اینکه او کمی قبل از انتخابات مطرح شد، او را مسخره کرد و گفت: “او اولین انتخاب من نخواهد بود.”

کاپلان بارها در مورد اینکه آیا ترامپ در جایگاه شاهد حضور خواهد داشت تا دادگاه بتواند به نگرانی های امنیتی رسیدگی کند، راهنمایی خواسته بود، اما تاکوپینا تا روز سه شنبه متعهد نبود.

ترامپ در ماه اکتبر در یک جلسه ضبط ویدئویی نشست و وکیل کارول به قاضی گفت که او قصد دارد بخشی از این شهادت را این هفته برای هیئت منصفه پخش کند.

لیدز گفت: “من شروع کردم به همه… خانواده، فرزندانم، دوستانم، همسایگان، باشگاه کتاب، هرکسی که به حرف من گوش می دهد، بگویم، زیرا فکر می کردم او آن آدمی نیست که ما به عنوان رئیس جمهور می خواهیم.”

ترامپ هیچ اجباری برای حضور در دادگاه ندارد، زیرا این پرونده مدنی است نه کیفری، اما او یکی از دو شاهد دفاعی بود که وکلای او فهرست کرده بودند. او بارها اتهامات کارول را رد کرده است و در مقطعی گفته است که او «نوع من نیست».

او گفت که تا سال 2019 که کارول در حال نوشتن کتابی بود که در آن با حساب خود منتشر شد، دیگر درباره این حادثه صحبت نکردند.

بیرنباخ گفت: «این زندگی او بود، داستان او، نه داستان من، و او به وضوح نمی‌خواست به دیگران بگوید که چه اتفاقی افتاده است، و من به آن افتخار کردم.» او گفت که با گذشت زمان، اطلاعات را در ذهن خود “دفن کرد” و “هر چه زندگی ادامه داشت، فکر نکردن به آن آسان تر بود.”

بیرنباخ گفت: «من اینجا هستم زیرا دوست خوبم، که آدم خوبی است، اتفاق وحشتناکی را به من گفته بود که برای او اتفاق افتاده است، و می‌خواهم دنیا بداند که او حقیقت را می‌گوید».