دختر از اظهار نظر مادر در مورد رابطه خسته می شود

ابی عزیز،

– رها شده در فلوریدا

این مقاله در ابتدا در مجله The Providence منتشر شد: ابی عزیز: دختر از نظرات رابطه مادر خسته می شود



Source link

ابی عزیز توسط ابیگیل ون بورن، معروف به جین فیلیپس نوشته شده است و توسط مادرش، پائولین فیلیپس، تأسیس شده است. با ابی عزیز در www.DearAbby.com یا صندوق پستی 69440, Los Angeles, CA 90069 تماس بگیرید.

ابی عزیز،

من یک زن 29 ساله هستم که با دوست پسرم 2 و نیم ساله رابطه عاشقانه سالمی دارم. در مورد ازدواج و بچه ها صحبت می کنیم و به هم متعهد می شویم. ما می دانیم که برای یکدیگر خاص هستیم. او به تازگی خانه ای خریده و ما با هم زندگی می کنیم. مشکل من با مادرم است. احساس می کنم تا زمانی که ازدواج نکنم و بچه دار نشده باشم از من راضی نخواهد بود.

وقتی صحبت از احساسات می شود، «خوب» یا «بد» وجود ندارد. گاهی اوقات افراد در هنگام بروز یک موقعیت دشوار، مانند بیماری، تصادف یا مرگ، در مورد آنچه باید بگویند یا انجام دهند، احساس ناراحتی می کنند. اینکه دوست شما در زمانی که شما به حمایت او نیاز داشتید غایب بود مایه تاسف است. من که او را نمی شناسم، نمی توانم دلیل او را حدس بزنم و شما هم نمی توانید. پس قبل از اینکه او را رها کنید، باید این سوال را از او بپرسید.

ابی عزیز

من یک سال با این مشکل مبارزه کردم. فکر می کردم دوست خوبی دارم. من یک ضربان ساز کاشته کردم و هشت ماه بعد آرنجم شکست. هر دو بار در بیمارستان بستری شدم. حتی یک بار هم به دیدن من نیامد یا برایم کارت فرستاد، با اینکه عاشق کارت است. من آن را نادیده گرفتم تا اینکه مرگ پسرم باعث شد در مورد دوستی خود تجدید نظر کنم. او برای من میوه فرستاد اما زنگ نزد تا ببیند حالمان چطور است، نه ملاقاتی، نه چیزی. کارت تسلیت هم نفرستاد.

ابی عزیز

اگر بخواهم از زندگی و رابطه مان دفاع کنم، او می گوید من بیش از حد تدافعی هستم و باید ناراضی باشم. اگر چیزی نگویم که حدود 6 ماه است رویکرد من بوده است، اظهارات کنایه آمیز او ادامه دارد. من می خواهم رابطه خوبی با او داشته باشم، اما نمی دانم از اینجا به کجا بروم. ازدواج و فرزندان در آینده ما هستند، اما برای مدتی نه. ما از جدول زمانی خود استفاده می کنیم. برای کمک به!

او و پدرش در عرض شش ماه با هم آشنا شدند و ازدواج کردند، بنابراین برای او، هر رابطه ای که بیشتر از آن بدون عروسی یا نامزدی طول بکشد، نباید یک معامله واقعی باشد. طی دو سال گذشته بسیار ناامید کننده بوده است. او همیشه در نظرات انتقادی می لغزد و به وضوح به رابطه من با مرد منتخبم احترام نمی گذارد.

در 29 سالگی، شما به بزرگسالی رسیده اید، بنابراین شاید زمان آن رسیده که خط و نشان بکشید. به مادرتان بگویید که می‌دانید او شما را دوست دارد و به سلامتی شما اهمیت می‌دهد، اما قصد ندارید با کسی در جدول زمانی او ازدواج کنید. سپس با آرامش بگویید که نظرات او آزاردهنده است و نیاز دارید که او از سوزن زدن خودداری کند وگرنه شما را بسیار کمتر خواهد دید. آماده دنبال کردن باشید

دوستی او را در نیازمندی رها کرد

– این زندگی من در کلرادو است

من اکنون او را خودخواه می بینم و دیگر نمی توانم خودم را مجبور به دوستی با او کنم. همه ما اشتباه می کنیم، درست است، اما سه بار بدون حمایت او بیشتر از آن است که من بپذیرم. الان احساس میکنم اصلا با هم دوست نبودیم. آیا من اشتباه می کنم؟ دوستان عزیز زیادی داریم که در مواقعی که به آنها نیاز داشتیم حضور داشتند. با ما گریه کردند، دلجویی کردند، غذا آوردند، پیش ما ماندند. آیا احساسات من معتبر است؟