واکسن کووید برای کودکان:NJ 51 هزار دوز واکسن کووید را برای نوزادان و کودکان نوپا سفارش می دهد، اما آیا تقاضا وجود خواهد داشت؟
ابزاری را بررسی کردم که مرکز کنترل بیماری نام داشت «ماشین حساب قرنطینه و جداسازی کووید-۱۹». این نشان می داد که من می توانم تا دو روز دیگر آپارتمانم را ترک کنم زیرا تب من کاهش یافته بود.
نمی خواستم از تخت بلند شوم. بدنم به طرز باورنکردنی ضعیف شده بود. فقط قدم زدن در سراسر اتاق تلاش جدی را می طلبید.
12 ساعت مستمر خوابیدم. به عنوان چیزی شبیه به بی خوابی، فکر نمی کردم حتی توانایی داشته باشم.
من پایان قرنطینه خود را با گذاشتن ماسک و بیرون آوردن زباله ها جشن گرفتم. سپس به طبقه پایین رفتم تا یک بار لباس بشوییم. ما در خانه ام آرزوهای بزرگ داریم.
آزمایش یکی از دوستانمان که در همان هتل اقامت داشت در اوایل هفته مثبت شده بود. اما مراودات ما با او کم و بیشتر کوتاه بود.
بعد از دو سال و نیم طفره رفتن، بالاخره نوبت من رسید. من مبتلا به کووید-19 شده بودم. و آن را بسته بندی شده است.
اما حدود ساعت 9 شب شروع به لرزیدن کردم. زود به رختخواب رفتم و چند ساعت بعد با لرز از خواب بیدار شدم. دمایم را چک کردم 101 بود – نه بالاترین میزان در جهان، اما مدت زیادی بود که تب نداشتم.
به خودم یادآوری کردم که در مقایسه با 34000 نیوجرسیایی که هرگز قرنطینه را پشت سر نگذاشتند، این هزینه کمی بود.
همسر و دخترم صبح برای اقامت برنامه ریزی شده در خانه شوهرم رفتند.
این مقاله در ابتدا در NorthJersey.com ظاهر شد: گزارشگر COVID ما مبتلا به کووید شد. او را دور انداخت
بعدازظهر پنجشنبه در نیوآرک لیبرتی به زمین نشسته بودیم و من برای چند ساعت احساس خوبی داشتم.
بهترین حدس من این است که من فقط از آنجایی که در اطراف یک هزار گردشگر از سراسر جهان در اتوبوس ها، مونوریل ها و سواری ها جمع شده بودند، و به اندازه ای که در اکثر دوره های همه گیری همه گیر گذرانده بودم هوشیار نبودم، کووید را گرفتم.
بنابراین به آن روز فکر کردم که آتش بازی در آسمان می رقصید و بوی زغال چوب و مایع فندک از پنجره اتاق خوابم می پیچید.
روز 6
اولین کاری که انجام دادم این بود که برای همه کسانی که روز قبل با آنها در تماس بودم ایمیل و پیامک نوشتم – منبعی که در فرودگاه اورلاندو به آن برخورد کردم، اعضای خانواده ای که با ما در دیزنی آپارتمان مشترک داشتند و دوجین همسایه که شب قبل از من در خانه پذیرایی کرده بود.
و این بدان معنا بود که من می توانستم برای اولین بار در یک هفته از اتاق خوابم بیرون بیایم. دقیقاً دگل زیر طاق پیروزی راهپیمایی نمیکرد، اما اگر قدم گذاشتن به آشپزخانهام احساس آزادی نمیکرد، دروغ میگفتم.
نیم ساعت بعد من یک سواب آزمایش سریع را روی هر دو سوراخ بینی فشار می دادم. دو راه راه. و یکی که نشان دهنده عفونت بود، زمانی که اغلب پژمرده می شود، تاریک بود.
اشتباهی که انجام دادم این است: ماسک N95 یا KN95 نپوشیدم که به جلوگیری از ابتلای کاربر به ویروس کمک کند. آنهایی که داشتیم تنگ بودند، گوشهایم را درد میکردند و زیر آفتاب فروزان فلوریدا خفه میشدند. در عوض، من یک ماسک کاغذی محافظ بسیار کمتر پوشیدم.
صبح تست سریع دادم مثبت شد. من همچنین دچار سرفههای کوچکی شدم – اولین نشانهای که نشان میدهد این ویروس به ریههای من نفوذ کرده است. با گذشت روز از بین رفت.
مورد من در حالی است که یک شاخه جدید مقاوم به واکسن از نوع omicron – زیر متغیر BA.5 – در حال تبدیل شدن به سویه غالب در سراسر ایالات متحده است.
هنوز احساس خستگی میکردم، اما سرفه تقریباً از بین رفته بود و تب مثل یک خاطره دور به نظر میرسید.
روز 7
یکی از دوستان در بخش مراقبت های بهداشتی به من گفت که پزشکانی که با آنها کار می کند فقط داروی کووید Paxlovid را برای افراد دارای نقص ایمنی تجویز می کنند. بنابراین من کاری را انجام دادم که اکثر مردم این روزها انجام می دهند – با کمک قابل توجهی از Tylenol و Gatorade آن را سخت کردم.
روز 1
من 46 سالمه، نسبتا سالم و فعال هستم. من کاملاً واکسینه شدهام و در ماه دسامبر یک واکسن تقویتی انجام دادم – همه اینها قبل از اینکه ما چیزی در مورد زیر متغیرهای omicron بدانیم ایجاد شد.
علائم من پنج شنبه شب ساعاتی پس از آن شروع شد که همسر، دختر کوچکم و من از یک اقامت یک هفته ای در دنیای دیزنی در نیوجرسی به زمین نشستیم، جایی که به زودی مشخص شد که چیزی بیش از گوش موش را به خانه آورده ام.
تب من بعد از ظهر به 102.7 رسید. اما بعد از یک چرت طولانی تب کم شده بود و حالم بهتر شده بود. سرما از بین رفته بود.
روز 3
دمای من برای اولین بار به زیر 100 رسید.
اما اگر دوباره این اتفاق بیفتد، خدا اجازه دهید در یک هفته دلگیر در ژانویه باشد، زمانی که بقیه نیوجرسی به همان اندازه بدبخت است.
روز 5
او در ژوئن گذشته به من گفت: «اگر واکسینه نمیشدم، خیلی بدتر میشد». من کاملاً معتقدم که این زندگی من را نجات داد.»
بدون شک ایمنی من در برابر واکسن ها کاهش یافته است. و هیئت منصفه هنوز در مورد اینکه این آنتیبادیها در برابر همه این زیرمجموعههای omicron موثر هستند، صحبت نمیکند. اما مانند آلدریچ، خوشحالم که آنها را دریافت کردم.
می شنوم که بعضی ها از پنجره من به داخل استخر می چکند. در چند روز آینده به محتاط بودن ادامه خواهم داد. زمان کافی برای گرفتن تابستان توسط شاخ ها وجود خواهد داشت.
دمای من بیشتر روز حدود 101 بود. فکر کردم یک بطری تایلنول اضافی در پشت کابینت دارو دارم. معلوم شد برای بچهها بود. بنابراین من استامینوفن با طعم حباب آدامس را کم کردم. در ابتدا منزجر کننده بود، اما در من رشد کرد.
و بعد حسادت شروع شد.
همچنین در مورد مکالمهای که سال گذشته با کریس آلدریچ، یک آتشنشان رودخانه تامز داشتم، فکر کردم که با وجود اینکه کاملاً واکسینه شده بود با یک مورد شدید کووید مواجه شد.
در عرض نیم ساعت، سرما آنقدر مرا فرا گرفت که در یکی از گرم ترین شب های سال، خودم را در یک تسمه پیچیدم.
بدتر از آن این بود که آپارتمان من درست بالای استخری قرار دارد که همسایههایم در آن جشن میگرفتند. پنجره را باز کردم و صدای جیغ بچه ها را شنیدم که از جمله جیغ بچه ها به اطراف می پاشیدند.
زمانی که علائم من شروع شد، 850 روز از اولین مورد ویروس کرونا در نیوجرسی می گذشت. من بیشتر از آن زمان را صرف نوشتن بیش از 300 مقاله در مستندسازی این بیماری همه گیر کرده بودم. اما نوشتن در مورد آن و زندگی از طریق علائم دست اول دو چیز متفاوت است.
ولی نه برای من.
من 4 جولای قرنطینه بودمهفتم آخر هفته، زمان مورد علاقه من از سال که روزها طولانی و زندگی آسان است. من اعتقاد راسخ دارم که شما باید هر روز تابستان را قبل از اینکه سرما و خاکستری بر ما بیاید حساب کنید. و من در داخل گیر کرده ام.
من هم آنقدر که باید ماسکم را در داخل خانه نپوشیدم. من فقط وقتی خیلی شلوغ بود یکی پوشیدم. من به خاطر خستگی ناشی از COVID.