خانه تیرانداز مدرسه تحت هرج و مرج است

او در یخچال را قفل کرد تا پسرانش نتوانند بدون اجازه غذا بخورند و آن را نگه می‌داشت که همسایه‌ها به او خواربارفروشی می‌کردند.

نیکولاس کروز، 23 ساله، در ماه اکتبر به قتل 17 دانش آموز و کارمند در دبیرستان مارجوری استونمن داگلاس پارکلند در 14 فوریه 2018 اعتراف کرد. محاکمه او فقط برای تصمیم گیری در مورد محکومیت او به اعدام یا ابد بدون آزادی مشروط است. دادگاه پس از یک هفته تعطیلی دوشنبه از سر گرفته می شود.

فورت لادردیل، فلوریدا (AP) – شهادت در دادگاه جریمه مستمر او نشان می دهد که هرج و مرج در خانه ای که نیکلاس کروز تیرانداز مدرسه فلوریدا در آن بزرگ شده بود، حاکم شد.

پرونده مایک ساتز، دادستان اصلی، ساده بود. او فیلم های امنیتی تیراندازی را پخش کرد و تفنگ نیمه اتوماتیک کروز به سبک AR-15 را نشان داد. معلمان و دانش آموزان در مورد تماشای مرگ دیگران شهادت دادند. او عکس‌های کالبد شکافی و صحنه جنایت را نشان داد و اعضای هیئت منصفه را به ساختمان کلاسی که هنوز آغشته به خون و گلوله بود، کروز که وحشت زده بود، برد. والدین و همسران در مورد از دست دادن خود اظهارات گریان و عصبانیت دادند.

لیندا کروز معاونان کلانتر را به خانه 4500 فوت مربعی (420 متر مربعی) خانواده حداقل دوجین بار بین سال‌های 2012 تا 2016 فراخواند تا با یکی از پسران، دیگری یا هر دوی آنها برخورد کنند. بیشتر تماس ها برای دعوا، تخریب اموال، بی احترامی به او یا فرار بود.

مادرشان کمتر از چهار ماه قبل از تیراندازی جان باخت.

او و برادر ناتنی‌اش زاخاری، مادر بیوه و خوانده‌شان، لیندا را عذاب دادند. زمانی که کروز در اوایل دهه 2010 به مدرسه راهنمایی رسید، این زوج مشت ها و چوب های بیسبال خود را به دیوارها بردند و حفره هایی با فاصله خالی گذاشتند. شاهدان گفتند که آنها تلویزیون ها را ویران کردند و شکاف هایی روی مبلمان حک کردند.

دفاع می‌خواهد نشان دهد که از زمان تولد کروز تا یک فاحشه فورت لادردیل که به شدت مشروب می‌نوشید و سیگار می‌کشید، او هرگز به طور کامل کمک‌های مورد نیاز را دریافت نکرد، حتی وقتی که به طور فزاینده‌ای از کنترل خارج شد.

استیون شوسلر شهادت داد که اندکی پس از حرکت در نزدیکی، صاحبخانه‌اش با پسران کروز تماس گرفت و به نیکولاس که در آن زمان حدود 10 ساله بود اشاره کرد.

همسایه پل گلد شهادت داد: “او کمی از او می ترسید.”

لیندا کروز، که مدت کوتاهی پس از پذیرش نیکولاس 50 ساله شد، یک مادر خانه‌نشین بود. راجر کروز، که در آن زمان 61 سال داشت، صاحب یک تجارت بازاریابی موفق بود.

در هر دو مورد، او هزینه هایی داشت که والدین دیگر نداشتند. درمان های سلامت روان کروز به طور کامل تحت پوشش بیمه نبود. او عاشق بازی‌های ویدیویی آنلاین و اغلب خشن بود، اما از باخت متنفر بود – این چیزی بود که باعث شد تلویزیون‌ها را خراب کند و به دیوارها آسیب برساند. او گاهی اوقات مشاور بازی های ویدیویی خود را به عنوان تنبیه در ماشینش قفل می کرد – و کروز حداقل یک بار شیشه را شکست تا آن را پس بگیرد.

در 5 سالگی، درست زمانی که کروز وارد مهد کودک شد، شاهد بود که پدرش در لانه خانواده دچار حمله قلبی مرگبار شد. این باعث شد که لیندا کروز در اواسط دهه 50 زندگی اش با دو پسر تنها باشد که می توانستند یک زوج بسیار جوان تر را به چالش بکشند.

با این حال، زاخاری در حالی که کروز رانده شده بود – و نه فقط در بین بچه ها – در محله محبوب ماند.

لیندا کروز در اوایل نوجوانی کروز به قدری غرق شد که یک آژانس خدمات اجتماعی برای کمک به او منصوب شد. این همان چیزی بود که مدیر پرونده تیفانی فارست را به خانه آورد. او گفت که لیندا کروز از حمام نکردن نیکولاس شکایت داشت، بنابراین فارست سعی کرد اهمیت بهداشت را برای او توضیح دهد. کروز ایستاد، بیرون رفت و با لباس به داخل استخر پرید. سپس از آن خارج شد.

فریدا فریسارو نویسنده AP در فورت لادردیل در این گزارش مشارکت داشت.



منبع

و هیچ جا به اندازه خانه‌ای که راجر و لیندا کروز در پارکلند، حومه فورت لادردیل، ساخته‌اند، آشکار نبود. آنها نیکلاس را در بدو تولد در سال 1998 و در سال 2000 زاخاری را که پدر متفاوتی داشت به فرزندی پذیرفتند.

علی‌رغم عصبانیت‌های کروز، لیندا کروز به معلمان و مشاوران گفت که او مهربان و دوست‌داشتنی است، یک پسر مادر. دوستان شهادت دادند که این کاملاً یک نما نبود – کروز و مادرش وابستگی قوی و اغلب محبت آمیز داشتند و او را به برادرش ترجیح می داد.

اما رفتار کروز اغلب عجیب و گاهی خشن بود. وقتی او 9 ساله بود، یکی از والدین پس از اینکه او با سنگ به سر فرزندش زد، با پلیس تماس گرفت. وقتی سگش پس از خوردن یک وزغ سمی مرد، او به کشتار دوزیستان پرداخت. در دوران راهنمایی، طغیان‌های او باعث اختلال در کلاس‌ها می‌شد و او تکالیفش را با توهین‌های نژادپرستانه، صلیب‌های شکسته، فحاشی و چهره‌های چوبی که در حال رابطه جنسی یا تیراندازی به یکدیگر بودند، می‌پوشاند.

دوستان شهادت متناقضی دادند که آیا لیندا کروز واقعاً از نظر مالی در تنگنا بود یا ثروتی داشت که نمی خواست خرج کند.

__

فردریک کراویتز، یکی از روانشناسان دوران کودکی کروز، شهادت داد: «نیکلاس خیلی راحت به راه افتاد و فکر می‌کنم زاخاری از فشار دادن دکمه‌های نیکلاس لذت می‌برد. به نوبه خود، “آنها در فشار دادن دکمه های (مادرشان) بسیار خوب بودند.”

در تلاش برای مقابله با آن، ملیسا مک‌نیل دستیار مدافع عمومی و تیمش تاریخ کروز را به محوریت پرونده خود تبدیل کرده‌اند، به این امید که حداقل یک هیئت منصفه مادام العمر رای دهد. حکم اعدام باید به اتفاق آرا باشد.

“او عجیب است، نیکی نیستی؟” شوسلر به یاد آورد که زن گفت: کروز «خم شد» و «وقتی روی یکی نمک می‌ریزی شبیه حلزون شد».

او که بیکار بود، در مورد خرج کردن پارانویا شد، ترموستات کولرهایش را در دهه 80 (25 تا 30 درجه سانتیگراد) نگه داشت و وسایل استفاده نشده را از برق جدا کرد. یکی از دوستان گفت قبض برق ماهانه او 80 دلار است، کسری از مبلغی که صاحب یک خانه بزرگ فلوریدا جنوبی معمولاً می پردازد.

دوست تریش داوانی وسترلیند شهادت می دهد که لیندا کروز “یک بچه می خواست، همیشه بچه می خواست. بنابراین وقتی نیکلاس را به دست آورد، احساس کرد خانواده اش کامل شده اند.” او یک بچه کوچولوی بامزه بود. او می رفت و تمام این لباس های ملوانی را برای او می آورد. او شادترین کسی بود که تا به حال دیدم.»

او به فارست گفت: «دوش گرفتم.

اما در دوران پیش دبستانی، کروز رفتار افراطی از خود نشان داد. همسایه ها و معلمان شهادت دادند که او بچه های دیگر را زده و گاز گرفته و معاشرت نمی کند. او مضطرب بود، هنگام دویدن زمین خورد و نمی توانست از ظروف استفاده کند. نیکولاس از 3 سالگی شروع به دیدن روانپزشکان و روانشناسان کرد و تا 4 سالگی به طور کامل صحبت نکرد و آموزش دید.

انتظار می‌رود که وکلای کروز در هفته‌های آینده شهادتی درباره انتقال او به مدرسه‌ای برای دانش‌آموزان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری، دوران او در استونمن داگلاس ارائه کنند و برادرش را به جایگاه فراخوانند.

زاخاری شاید دو سال جوان‌تر بود، اما بزرگ‌تر و قوی‌تر بود و بی‌رحمانه برادرش را انتخاب می‌کرد – یکی از مددکاران اجتماعی به یاد آورد که زاخاری از بالای پیشخوان بالا می‌رفت و در حین خوردن غلات نیکلاس قدم می‌زد.