اولیویا مایرز، 7 ساله، در حال ارتکاب یک جنایت قلبی دستگیر شد: به طور موقت سگ همسایه اش را به دام انداخت.
آماندا سالیوان از گلوچستر، ماساچوست، کل ماجرا را در دوربین فضای باز خود شکار کرد و آن را در TikTok به اشتراک گذاشت.
وقتی سالیوان اعلان حرکت را روی تلفن خود دید، بلافاصله ویدیوی زنده را روی تلفن خود باز کرد. او به جای توقف این عمل نه چندان شرورانه، تماشا کرد که اولیویا (که او را “بسیار دمدمی مزاج”، “خنده دار” و “بیش از حد باهوش به نفع خودش” توصیف می کند) سگش را دزدید و جایگزینی برای او گذاشت.
در این ویدیو، گونار، هاسکی 11 ساله سالیوان، در فکر کسب و کار خود بود که اولیویا با جسارت وارد حیاط خلوت شد. مقابل او زانو زد و یقه او را (که روی آن «پسر مامان» بود) با یقهای که برایش درست کرده بود (که روی آن «پسر اولیویا» نوشته شده بود، عوض کرد. او همچنین یک سگ هاسکی بزرگ را در جای گونار روی زمین گذاشت.
شاید کسی متوجه نشود
اولیویا از حیاط بیرون دوید و به گونار اشاره کرد که دنبالش برود. سگ مکث کرد و چندین بار به خانه نگاه کرد تا ببیند آیا صاحبش بیرون می آید یا علامت تایید می دهد. او در نهایت به دنبال اولیویا به خانه او رفت.
سالیوان میگوید که او اجازه داد چند لحظه بگذرد تا الیویا بتواند احساس پیروزی کند، اما او در نهایت به خیابان میرود تا با دزد نوپا مقابله کند.
سالیوان میخندد: «نمیتوانم بگویم که وقتی او با میل خود میرود، میتوان آن را «دزدی» نامید.
به اندازه کافی خنده دار، اولیویا سگ خود را دارد – یک بولداگ انگلیسی 6 ساله به نام لینکلن – اما او در قلبش جای بیشتری دارد. اولیویا و گونار از زمانی که دو سال پیش با هم آشنا شدند رابطه نزدیکی داشتند.
گونار به عنوان سگ سرویس حرکتی و هوشیار قلبی من سالیوان بازی می کرد، اما با سکته مغزی نخاعی کارش ناگهان متوقف شد. به گفته سالیوان، او اکنون 85 درصد بهبود یافته است، اما هنوز هم گاهی اوقات تشنج دارد. در همین حال، دو سگ دیگر سالیوان – خواهر و برادر گونار – در عرض دو ماه از یکدیگر مردند. گونار ضررها را به سختی تحمل کرد و زمان سختی را برای تطبیق با زندگی جدید و انفرادی خود سپری کرد.
سالیوان می گوید: «او کمی افسرده بود.
سالیوان برای تغییر روال عادی خود شروع به پیاده روی او از طریق مسیری متفاوت در محله کرد و خانواده مایرز را که سه خانه دورتر زندگی می کنند، کشف کرد. سالیوان میگوید گونار و دوست کلاس دومش «در لحظهای که با هم آشنا شدند عاشق شدند».
TODAY.com فرصتی برای صحبت با اولیویا نداشت، زیرا او کمی زیر آب بوده است، اما مادرش نیکی مایرز میگوید که دخترش “دختر کوچکی است. او دوست دارد هر کجا که میرود دوستان جدیدی پیدا کند.” و برادر اولیویا، کیدن مایرز 13 ساله، گونار را به اندازه اولیویا دوست دارد. هر دوی آنها سال ها قبل از ملاقات با گونار مشغول جمع آوری حیوانات عروسکی بودند.
سالیوان گونار و اولیویا را به عنوان “دو نخود در یک غلاف” توصیف می کند. وقتی گونار شروع به زوزه کشیدن میکند، سالیوان میداند که حدود 15 دقیقه فرصت دارد تا گونار را به ایستگاه اتوبوس برساند تا وقتی از مدرسه به خانه میآید به اولیویا سلام کند. و اولیویا هر زمان که بخواهید در حیاط خلوت سالیوان خوش آمدید.
سالیوان میگوید: «من در واقع یک زنگ در بیسیم را روی حصار پشتی گذاشتم تا او بتواند درست به سمت نردهها بیاید و زنگ در را به صدا درآورد و به ما اطلاع دهد که اینجاست.» گونار تفاوت زنگ در خانه اش و زنگ معمولی خانه را می داند.
گونار همچنین برای اولیویا متفاوت از سالیوان رفتار خواهد کرد. سالیوان می خندد: “او چیزهایی را برای او می خورد که از خوردن آنها برای من امتناع می کند.” مثلاً وقتی سالیوان توت فرنگی را پیشنهاد کرد گونار از خوردن توت فرنگی امتناع می کرد، اما وقتی اولیویا به گونار یک توت فرنگی داد، می گوید: “ببین، او آن را خورد! باید با من شوخی کنی!”
هم سالیوان و هم گونار از اینکه خانواده مایرز وارد زندگی آنها شده اند، هیجان زده به نظر می رسند، حتی اگر مجبور باشند سازش هایی را انجام دهند … از جمله تصمیم گیری در مورد اینکه گونار واقعاً به چه کسی تعلق دارد.
سالیوان میگوید: «در این مرحله، من پذیرفتم که حضانت گونار را به اشتراک گذاشتهایم.
این مقاله در ابتدا در سایت TODAY.com منتشر شده است