اوکراین روسیه را با همان فریب هایی که آلمان در نبرد بولج در جنگ جهانی دوم به کار برد، فریب داد

  • برخی ناظران استدلال کرده اند که حملات غافلگیرانه به دلیل نظارت گسترده تقریبا غیرممکن است.

  • تهاجم کورسک اوکراین، روسیه را غافلگیر کرد و از تاکتیک های قدیمی پیروی کرد.

  • سوالی که برای اوکراین مطرح می شود این است که آیا کورسک بهتر از نبرد برآمدگی آلمان عمل خواهد کرد؟

وقتی اوکراین در ماه اوت حمله کورسک خود را آغاز کرد، این فقط روس ها نبودند که شگفت زده شدند.

برخی از کارشناسان استدلال کرده بودند که حملات در مقیاس بزرگ دیگر در جنگ های مدرن امکان پذیر نیست. هر گونه تلاش برای جمع آوری نیروها برای نفوذ سریعاً توسط هواپیماهای بدون سرنشین، هواپیماهای جاسوسی یا ماهواره ها، این تفکر پیش رفت که مدافع را قادر می ساخت تا دفاع خود را تقویت کند.

بر اساس یک گزارش، «تکثیر سامانه‌های هوایی بدون سرنشین (UAS) در جنگ اوکراین و روسیه، یک میدان نبرد شفاف ایجاد کرده است که با نظارت تقریباً مداوم مشخص شده است و دستیابی به غافلگیری عملیاتی را دشوار می‌کند». وبلاگ توسط فرماندهی آموزش و دکترین ارتش ایالات متحده.

اما علیرغم اینکه انبوهی از پهپادهای روسی مراقب تحرکات اوکراینی بودند، اوکراین موفق شد بهترین تیپ های خود را متمرکز کند برای حمله ای که کرملین را حیرت زده کرد و توقیف شده است 500 مایل مربع در اوج حمله.

اوکراین چگونه این کار را انجام داد؟ با استفاده از همان تکنیک های قدیمی که آلمان در حمله غافلگیرانه خود به این کشور به کار برد نبرد برآمدگی در دسامبر 1944.

ابتدا آماده سازی دقیق با شناسایی نقاط ضعف در دفاع روسیه بود. با انبوه نیروها برای حملات در شرق اوکراین، این امر بقیه خط مقدم 600 مایلی، از جمله منطقه کورسک را نازک کرد. TRADOC خاطرنشان کرد: اطلاعات منبع باز “نشان می دهد که تا 75 درصد از نیروهای زمینی، واحدهای هوابرد و پیاده نظام دریایی روسیه در یا نزدیک شرق اوکراین مستقر هستند.” و از آنجایی که پهپادهای روسی و سایر سیستم‌های ISR – اطلاعات، نظارت و شناسایی – در مناطقی که روسیه در آن حمله بود متمرکز شده بودند، این به معنای پوشش سبک‌تر کورسک بود.

به طور مشابه، در اواخر سال 1944 – حتی زمانی که آلمان از شکست‌های عظیم در نرماندی و پیشروی روسیه در جبهه شرقی متحمل می‌شد – هیتلر و مشاوران ارشدش منطقه آردن بلژیک را به عنوان نقطه‌ای ضعیف در مرکز خطوط متفقین شناسایی کردند. در حالی که نیروهای آمریکایی و بریتانیایی برای حمله نهایی به آلمان در شمال و جنوب متمرکز شده بودند، متفقین منطقه تپه‌ای و جنگلی آردن را بخش آرامی می‌دانستند که می‌توان با چند لشکر ضعیف یا بی‌تجربه از آن دفاع کرد. جنگل های سنگین می توانست به عنوان پوششی برای پیاده نظام آلمانی و نیروهای زرهی پانزر در حین پیشروی آنها باشد.

قبل از حمله اوت، فرماندهی عالی اوکراین همچنین مراقب بود که اطلاعات عملیات را به کمترین میزان ممکن برساند. TRADOC گفت: “زمانی که اطلاعات جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد، فرمانده کل نیروهای مسلح اوکراین، ژنرال الکساندر سیرسکی، برنامه ریزی را با حضور چند افسر ارشد رهبری کرد.” “جلسات برنامه ریزی احتمالاً رو در رو انجام شده است تا از خطر عوامل سایبری روسی یا اطلاعات سیگنالی از کشف نقشه جلوگیری شود. مصاحبه های مطبوعاتی با سربازان اوکراینی نشان می دهد که نیروهای متجاوز تا ساعاتی قبل از عملیات مطلع نشده بودند.”

اوکراین برای پنهان کردن آمادگی های خود به اطلاعات نادرست مانند انتشار این خبر که ارتش اوکراین قادر نخواهد بود از راه اندازی یک حمله قبل از بهار 2025. نیروهای اوکراینی بخش ناخواسته فریب بودند. به عنوان مثال، TRADOC گفت: «ارتش اوکراین اعلام کرد که تیپ 61 مکانیزه به ووچانسک، شهری در بخش شمالی نبرد در شرق اوکراین حرکت خواهد کرد. حتی پس از اینکه به 61 گفته شد که به روسیه خواهند رفت، افسران ارشد واحد فکر کردند که این یک بلوف است.

به همین ترتیب، آگاهی از تهاجم آردن – با اسم رمز عملیات Wacht am Rhein – محدود به حلقه کوچکی از افسران بود که قسم خورده بودند که در صورت مرگ، مخفی کاری کنند. رمزنگاران متفقین کدهای رادیویی سطح بالای آلمانی (برنامه «اولترا») را شکسته بودند، اما نیروهای آلمانی از سکوت رادیویی استفاده کردند و دستورات از طریق پیک و تلفن ارسال می شد. حتی نام Wacht am Rhein (“مراقب در راین”) برای متقاعد کردن اطلاعات متفقین بود که این یک طرح دفاعی برای جلوگیری از عبور متفقین از رودخانه راین به آلمان بود.

اوکراین با کور کردن ISR روسیه با حملات به فرودگاه های روسیه و همچنین استفاده از پهپادهای اوکراینی برای انهدام پهپادهای روسی، حمله خود را آماده کرد. برای به تعویق انداختن پاسخ روسیه، اوکراین از راکت ها، پهپادها و مین های توپخانه ای علیه پایگاه های هوایی و مراکز فرماندهی و کنترل استفاده کرد و همچنین از نیروهای کمکی روسیه جلوگیری کرد.

این نیز بازتاب آخرین حمله آلمان نازی بود. زمان عملیات آردن را همزمان با طلسم طولانی بد آب و هوا تعیین کرده بود که هواپیماهای شناسایی متفقین را زمین گیر کرد. در سپیده دم مه آلود 16 دسامبر 1944، یک رگبار عظیم توپخانه آلمانی ارتباطات آمریکا را مختل کرد، در حالی که کماندوهای آلمانی – با پوشیدن یونیفورم آمریکایی – برای ایجاد سردرگمی و وحشت به خطوط ایالات متحده نفوذ کرد.

سوال برای اوکراین این است که آیا عملیات کورسک بهتر از Bulge خواهد بود. به جای پیشرفتی که جریان جنگ جهانی دوم را تغییر داد، تهاجم آلمان در نهایت به دلیل زمین نامناسب، کمبود سوخت و مقاومت شدید آمریکایی ها باتلاق شد.

در حالی که تصرف برخی از خاک روسیه و ایجاد ناامیدی در مسکو، تهاجمی اوکراین نتوانست نیروهای روسیه را از شرق اوکراین منحرف کند و ضدحمله های روسیه در حال کوچک کردن نقطه برجسته اوکراین است.

با این وجود، اوکراین نشان داده است که حملات غافلگیرکننده حتی در این کشور نیز امکان پذیر است عصر هواپیماهای بدون سرنشین. TRADOC در پایان می‌گوید: «تهاجم اوکراین به منطقه کورسک نشان داد که غافلگیری عملیاتی هنوز در درگیری اوکراین با اجتناب از ISR و تنزل دادن آن امکان‌پذیر است – درسی که می‌تواند به طور گسترده در عملیات‌های جنگی در مقیاس بزرگ آینده در دیگر صحنه‌ها نیز به کار رود».

مایکل پک یک نویسنده دفاعی است که آثارش در فوربس، دیفنس نیوز، مجله فارین پالیسی و سایر نشریات منتشر شده است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه راتگرز است. او را دنبال کنید توییتر و لینکدین.

مقاله اصلی را در Business Insider بخوانید

منبع